مدرسه مطالعات فضا (معماری و شهر) باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست
حصارکشی برای امنیت / امنیتی؛
روایتی از قدرت و مقاومت در فضای عمومی
با ارائه
میلاد محبی
پژوهشگر حوزه مطالعات شهری
چهارشنبه ۱۳ دیماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۸:۳۰
✍️ دربارهٔ نشست
موضوع نردهکشی و تعبیه حصار در پیرامون ساختمان تئاترشهر از آنجایی حائز اهمیت است که این اقدامات در فضایی در حال وقوع است که طیف وسیعی از گروههای اجتماعی در آن حضور دارند. همچنین این فضا گرهخوردگی فراوانی با تاریخ قرن چهاردهم شمسی و وقایع مختلف سیاسی-اجتماعی کشور دارد و از این حیث دارای اهمیت است.
علیرغم این ویژگیهای منحصربهفرد، این فضا طی سالها آماج اقدامات آمرانهٔ مدیریت شهری بوده است که آخرین اقدام، تعبیهی حصار پیرامون ساختمان تئاترشهر است و از علل اجرای این طرح تامین امنیت، حفظ ساختمان از گزند آسیب و اعطای مجدد شأن از دست رفته به تئاتر عنوان شده است.
اما این موضوع را میتوان از مجراها و طرق دیگری نیز بررسی کرد. لذا در این جلسه سعی خواهد شد موضوع حصارکشی پیرامون ساختمان تئاتر شهر با محوریت موضوعات زیر مورد بررسی قرار گیرد:
۱. ترسیم میدان نیروی موجود در پلازای چهارراه ولیعصر؛ مواجهات و برخوردهای گروهها.
۲. فضا برای چه کسی است؟ پرسشی با محوریت خاستگاه هر گروه اجتماعی و تاریخ فضا.
۳. تکنولوژیهای انضباطی نظمبخشی به فضای چهاراه ولیعصر.
۴. حصار بهعنوان یک تکنولوژی انضباطی؛ تاریخ حصار و منطق حصار.
✍️ درباره سخنران
میلاد محبی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه مطالعات شهری است. او دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته طراحی شهری است. حوزه تخصصی و پژوهشهای او در زمینهٔ اقتصاد سیاسی فضا، اکولوژی سیاسی شهری، مطالعات فرودستان و جامعهشناسی شهری است. او با همکاری دو نویسنده دیگر نویسنده کتاب در دست انتشار موزه پایین شهر و تماشاچیانش است. همچنین مقالاتی در حوزه شهر و علوم اجتماعی و شهر و سینما تالیف کرده است. همچنین پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد او متمرکز بر پلازای تئاتر شهر و منازعات موجود در این فضا بوده است.
✍️ گزارش مشروح
نشست «حصارکشی برای امنیت / امنیتی؛ روایتی از قدرت و مقاومت در فضای عمومی» بعدازظهر چهارشنبه ۱۳ دیماه به میزبانی مدرسهی مطالعات فضای باشگاه اندیشه (معماری و شهر) در سالن شبستان برگزار شد. در ابتدای نشست محمدفرید مصلح -دبیر مدرسه- ضمن عرض خوشامد و ابراز نگرانی از مداخلات اخیر شهرداری، آن را بهانهای خواند تا وضعیت تئاتر شهر و پارک دانشجو را خوانش کرد. او ضمن معرفی میلاد محبی از او دعوت کرد که وضعیت چهارراه ولیعصر، تئاتر شهر و پارک دانشجو را توضیح بدهد.
میلاد محبی پروژهی مطالعاتی تئاتر شهر را از مقطع کارشناسی ارشد دنبال کرده و آن را به پلازای زندهی شهرهای یونانی شبیه میداند. بارزترین وجه اهمیت تئاتر شهر به باور محبی مرکزیت این سایت به تهران است. اما اندرکنش این ویژگی با سایر ویژگیها، آن را از سایر نقاط مرکزی متمایز کرده است: تاریخیبودن، اجتماعیبودن، سیاسیبودن و البته فرهنگیبودن آن. اما چنانکه او در ادامه اشاره خواهد کرد، ویژگیهای دیگری نظیر حضور گروههای پرشمار اجتماعی نیز باعث شده که این فضا از سایر فضاهای مرکزی نیز متمایز باشد.
محبی نخستین بخش از سخنان خود را معطوف به شناخت میدانِ نیروهای قدرت در چهارراه ولیعصر معطوف کرد و مبنای نظری او بر پایهی مفهوم میدان بوردیویی شکل گرفته است. در این فضا گروههای اجتماعی در این موقعیت بعضاً در تعامل، برخورد، اتحاد یا تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. محبی با اشارهای گذرا به کافه بلدیه، تجمعات و وقایع سیاسی تاریخی، پلازای تئاترشهر را فضایی معرفی میکند که در بستر مهمی از تحولات سیاسی-اجتماعی قرن چهاردهم ایران است. با افول کافه بلدیه در اواخر دههی ۱۳۳۰، ساختن ساختمان تئاترشهر در دستور کار قرار میگیرد و این ساختمان در نهایت سال ۱۳۵۱ افتتاح میشود. افتتاح این ساختمان، سبب میشود که مرکزیت هنر تئاتر، از تئاتر سنگلج واقع در خیابانِ بهشت به تئاتر شهر منتقل شود. محبی با اشاره به تصاویر تاریخی، اشاره کرد که پوشش گیاهی پلازا بهمرور از بین رفته و این تفکیک بین فضای پلازا و پارک دانشجو به مرور با از بین رفتن پوشش گیاهی پلازا و افزایش آن در پارک دانشجو پررنگ شده است و در واقع بر خلاف باور عامه مسئولین وقت قصدی بر آگوراییساختن این فضا نداشتند. محبی معتقد است که فضاهای عمومی ساخته نمیشوند، بلکه «عمومیت» ویژگیای است که فضاها در طی زمان آن را کسب میکنند.
بخش دوم سخنرانی محبی معطوف به این پرسش است که فضا متعلق به چه کسی است؟ چه کسی تئاتر شهر را تصاحب میکند؟ مالکیت فضا از آن کیست؟ گروههای فضایی چگونه محق میشوند؟ برای مثال گروههای دستفروشی بهعنوان گروههای شهروندی با وجود آنکه حق استفاده از فضا را دارند، اما در تقابل با حق سایر شهروندان فضا را تصاحب میکنند و از اینرو تقابلهای اینچنینی باعث میشود که ضرورت یابد گروههای مختلف خود را مستحق تصاحب فضا جلوه دهند. محبی برای پاسخ به این سؤال، تاریخ گروههای اجتماعی را بدون نگاههای پیشینی بررسی کرد تا سازوکارهای تصاحب فضا توسط گروههای مختلف را کشف کند. به نظر میرسد که تکیهزدن بر «قدمت» یکی از مرسومترین سازوکارهای تصاحب فضا در این موقعیت است که بین گروههای مختلف و بین دستفروشان رواج دارد. در تئاتر شهر که هنرمندان، بساطگستران، اقلیتهای جنسی، دانشجویان، هنرمندان خیابانی، فروشندگان مواد مخدر، استفادهکنندگان از مسجد ولیعصر همه جزء طیفهای تأثیرگذار بر این پارک به شمار میآیند. دوگانههای دیگری نظیر تهرانی-شهرستانیبودن در اطراف ساختمان تئاتر شهر مشهود است. از اینرو چگالِ حضور طیفهای اجتماعی در این موقعیت قابلتوجه است. هنرمندان برجستهترین گروه حاضر در فضا هستند که با داشتن فضای رسمی تئاتر شهر خود را محقترین طیف در فضا میدانند. بساطگستران طیف دیگری هستند که از سالهای ۱۳۹۶ یا ۹۷ بهصورت منسجم در این فضا حضور یافتند و با توجه به ارتباط و همدردی با مردم، از جایگاه خوبی برخوردار بودند.
اقلیتهای جنسی طیف دیگری هستند که با حضوری نامرئی در پارک زیست میکنند و خود را از قدیمیترین طیفهای حاضر در پارک میدانند. در واقع مصاحبههای شفاهی نشان میدهد که ارتباط هنرمندان و اقلیتهای جنسی حتی به پیش از ساختهشدن تئاتر شهر بر میگردد و در نسبت بین تئاتر سنگلج و پارک شهر نیز قابل بررسی است. محبی فرضیاتی مطرح کرد که نزدیکی هنرمندان تئاتر با اقلیتهای جنسی را توجیه میکرد. علاوه بر این، اقلیتهای جنسی رقیبهای فضایی هستند که با توسل به قانون میتوان آنها را از فضا حذف نمود و از اینرو هنرمندان احساس خطر بیشتری از جانب بساطگستران احساس میکنند تا اقلیتهای جنسی. با وجود این، اقلیتهای جنسی با ایجاد روایتهای افسانهای، برساخته و تاریخی سعی کردهاند که با توسل به مجسمههای دفرمه خود را محق فضا بدانند و یا دستفروشان با توسل به روایات و احادیث تاریخی مشروعیتبخشی میکنند. بنابراین، توسل گروههای مختلف به افسانهها و روایتها مشهود است. محبی در موضوع متأخرتر به تنازع مسجد و تئاتر شهر در دههی۹۰ پرداخت. با تغییر فرم مسجد از یک مسجد سنتی به دیکانستراکتیو نیز روایتهای برساختهای از گروهها ساخته شد. عدم وجود پنجره در نمای شمالی مسجد، باعث شد که بسیاری از طیفها و عامهی شهروندان گمان کنند که این ساختمان تازهبنیاد یک ساختمان امنیتی است. از اینرو محبی معتقد است که در چنین موقعیت حساسی هر تغییر فضایی میتواند بسامدهای زیادی داشته باشد و از اینرو باید دولت توجه بیشتری به تحولات شهری داشته باشد.
بخش سوم سخنرانی محبی معطوف به تکنولوژیهای انضباطی مورد استفاده در فضاهای شهری بود. چالشی که در شهرهای جنوب جهانی رواج دارد و ردپای آن را میتوان در ادبیات فوکویی جست؛ در این منطقه تکنولوژیهایی نظیر کنترل عبورومرور تا نردهکشی و نهادسازی صورت گرفته و طبیعی است که در این کانون مرکزی شهری به غایت خود برسد. در حال حاضر نردهها و فاصلهگذاریهایی نظیر نردهی خیابان، نردههای بیآرتی، زیرگذر چهارراه ولیعصر و سایر تغییرات سلیقهای شده است. طرح دههی هشتاد و مطالعات مشاورین سازنده نیز نشان میدهد که توجه کافی به گروههای اجتماعی و حساسیتهای فضایی نشده است. محبی معتقد است که دولت را نیز باید یک نیروی فعال، اما غیر حاضر در فضا در نظر گرفت که با نیرویی نابرابر در فضا ظهور میکند. بنابراین طبیعی است که دولت با اتخاذ سیاستها و مداخلات در فضا، فرصت کافی را برای سایر نیروها در جهت موازنهی قوا یا همجوشی گروههای مختلف فراهم نکند. تاریخ تحولات شهری اینجا نشان میدهد که دولت حتی به فکر تأمین منافع گروه خاصی نیست، بلکه مواضعش در طول زمان تغییر یافته است. برای مثال دولت برای موازنهی قوای بین هنرمندان و طیفهایی مذهبی در فضا به نفع طیفهای مذهبی، در اواخر دههی ۸۰ مسجدی را به وجود آورد تامزیت برخورداری از یک ساختمان و نشانهی شهری را برای هنرمندان تئاتر کمرنگ کند. اما دولت در حال حاضر برای دفاع از حقوق همان هنرمندان در تلاش است که حصارهایی به وجود آورد. محبی معتقد است که در این چهارچوب حتی بعید نیست روزی فرا برسد که این استراتژی دولت ایجاب کند که در جهت موازنهی قوا تعاملاتی با اقلیتهای جنسیتی برقرار شود.
بخش پایانی سخنرانی محبی بهطور خاص به طرح اخیر حصارکشی معطوف بود. محبی سعی کرد که با مشاهدهی وضعیت، چشمانداز این سایت را پیشبینی کند. محبی پیشبینی کرد که مداخلات دولت همچنان ادامهدار خواهد بود و هشدار داد که ممکن است اتفاقاتی که در میدان توپخانه افتاد، اینجا نیز تکرار شود و عملاً فضا و بعد اجتماعی-فرهنگی آن نابود شود. او تحولات اخیر را بیش از ظرفیت و توان فضا خواند. او معتقد است که مهمترین عامل از بینرفتن فضا، نابودی کارکردهای (function) فضایی است. با ساخت تئاتر مجللی نظیر خاوران در حاشیهی شهر و تئاترهای سودبر شمال شهر، عملاً ممکن است که مرکزیت تئاتر تغییر یابد. غیررسمی بودن ویژگی دیگری است که این امکان را به دولت میدهد که به بهانهی رسمیکردن، مداخله کند. مسئلهی دیگر، نگاه شهرداری و دولت به فضاهای شهری است که با نگاهی اقتصادمآبانه و نئولیبرالیستی درصدد کسب سود است و عملاً ممکن است تا جایی به ارائهی خدمات در فضا بپردازند که فضا ظرفیت سوددهی داشته باشد و پس از استفاده از تمام ظرفیت محیط فضا را به ورطهی نابودی بکشاند و در مکان دیگری این چرخه را تکرار کند. محبی با ارجاع به مقالهی ذیل نشان داد که مداخلات دولت نپال چگونه باعث شده که فضای زندهی شهری پایتخت نابود شود:
– Sengupta, Urmi (2017). Ruptured space and spatial estrangement: (Un)making of public space in Kathmandu. Urban Studies, (), 004209801772768–. doi:10.1177/0042098017727689
صوت نشستِ «حصارکشی برای امنیّت/امنیّتی»
ویدئوی نشستِ «حصارکشی برای امنیّت/امنیّتی»