رویدادها, رویدادهای مدرسۀ مطالعات اجرا, مدرسه‌ها, مدرسۀ مطالعات اجرا

توافق بر سر چه چیز؟!

توافق بر سر چه چیز؟!

توافق بر سر چه چیز؟!

توافق بر سر چه چیز؟!

توافق بر سر چه چیز؟!

نشستی پیرامون اجرای نمایشنامه‌ی «توافق‌نامه» در «تماشاخانه‌ی ملک»
با حضور
کوروش سلیمانی (کارگردان اجرا و بازیگر)
سینا ییلاق‌بیگی (طراح صحنه)
و برخی دیگر از عوامل اجرا
و
منصور براهیمی

پرسش‌هایی پیرامون اجرای «توافق‌نامه» در «تماشاخانه‌ی ملک»
یادداشت از منصور براهیمی

آیا این اجرا یک رویداد بود؟
اگر بود چگونه می‌توان آن را بیان کرد؟

1) آیا کلودل متنی بازنمایانه نوشته، یعنی روابط فردی سه نفر را به محملی بدل کرده است برای بازنمود شرایط اجتماعی و سیاسی فرانسه؟ (در حد پی‌گیری‌های من، نقدهای تئاتری ما غالباً به این رویکرد توجه کرده‌اند).
2) آیا کلودل به نقد گرایش‌های سوسیالیستی و نولیبرال در فرانسه علاقه نشان می‌دهد؟ آیا این گرایش‌ها را در ایران امروز هم، در جامه‌ای دیگر، می‌توان مشاهده کرد؟
3) اگر رویکرد بازنمایانه را بپذیریم، آیا می‌توان «توافق‌نامه» را تمثیل دو سیاستمدار قدرتمند دانست که وقتی شخصیت آن‌ها پیش چشم ما گشوده می‌شود، درمی‌یابیم چه انسان‌های متزلزلی هستند؟ انسان‌هایی خودشیفته که تمامی ضعف‌های خود را به دیگری (یا دیگران) فرافکنی می‌کنند. انسان‌هایی مضطرب که تنها با متهم کردن دیگران آتش درون خود را آرام می‌کنند. آیا برای این انسان‌ها خلاصی معنایی دارد یا آن‌ها هیچ‌گاه از دریای تشویش‌های خود نجات نخواهند یافت. این رویکرد، نگاه بازنمایانه را با نوعی کاوش درونی به هم می‌آمیزد، به نحوی که برای ما هم جنبه‌ی فردی و هم  اجتماعی برجسته می‌شود. برای تماشاگر ایرانی کدام جنبه از جاذبه‌ی بیشتری برخوردار است؟
4) اگر با تغییرات پیوسته‌ای که اجرا به نمایش می‌گذارد همراه شویم، آن چه به تجربه‌ی ما درمی‌آید این است که رابطه‌ی دُنی و مارتَن با نوعی دوستی چاپلوسانه آغاز می‌شود و آن دو کم‌کم به تسلی و دلداری یکدیگر روی می‌آورند، بعد تمسخر و حتی آزار بروز می‌کند، و سرانجام این رابطه به اتهاماتی که طرفین مثل تیر به سوی یکدیگر پرتاب می‌کنند، بدل می‌شود. خریدار (دووال) هم در آغاز مثل داور ظاهر می‌شود، بعد، هم چون یک تماشاگر، به تماشا می‌نشیند و سرانجام قربانی می‌شود. در پایان، قربانی توافق‌نامه را امضا می‌کند، در حالی که، به گونه‌ای کنایه‌آمیز، توانسته است سازش یا توافقی لرزان و شکننده هم میان این دو دوست(؟) پدید آورد. برای من این تغییرات پیوسته در موقعیت دو نفره و بعد سه نفره، با کنایه‌های طنزآمیز و گاه تلخش، جذاب‌ترین کششی بود که اجرا ایجاد می‌کرد. من، در مقام تماشاگر، با درگیر شدن در این فرایند، از لاک خود بیرون آمدم و دریافتم که اجرا خودفریبی‌های مرا چنان آشکار کرد، که من برای خودم افشا شدم. گویی دیگر توان فریب و خودفریبی ندارم. در سکوتی شکننده، به عنوان پایان، باید سرم را به زیر بیندازم تا از خودم خجالت نکشم. بی آن که بخواهم رویکردهای دیگر را نادیده بگیرم، بر این افشا تأکید دارم، این افشا هم فردی است و هم اجتماعی، و وقتی برای من به عنوان تماشاگری ایرانی وقوع می‌یابد، طبعاً مصادیق آن هم مخصوص من خواهد بود. ژیسکار دستن و میتران فقط نام‌هایی هستند که این افشا را حمل و امکان‌پذیر می‌کنند. این رویکرد بازنمایانه نیست، به ما اجازه می‌دهد که در طی اجرا و تجربه‌ی آن جهان خود را بنا کنیم و در برابر افشا گشوده باشیم.

گزارش مشروح نشست «توافق بر سر چه چیز؟!»
گفتگویی پیرامون اجرای «توافق‌نامه» در «تماشاخانه ملک»

یادداشت از رضا رحیمی‌فرد؛ دبیر مدرسه مطالعات اجرای باشگاه اندیشه

عصر شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، مدرسه مطالعات اجرای باشگاه اندیشه، میزبان کارگردان و برخی از عوامل اجرای نمایش «توافق‌نامه» در تماشاخانه ملک بود. در این نشست که کوروش سلیمانی(کارگردان و بازیگر)، سینا ییلاق‌بیگی (طراح صحنه) و مجید کاشانی (گرافیست) حضور داشتند؛ منصور براهیمی دراماتورژ، نویسنده و استاد تئاتر نیز این جمع را همراهی می‌کرد. باعث افتخار مدرسه مطالعات اجراست که این نشست با حضور محمدرضا خاکی از هنرمندان و اساتید تئاتر کشور همراه شد، و شنیدن نظرات ایشان برای جمع بسیار مغتنم بود.

کوروش سلیمانی در ابتدا به دو دوره اجرای «توافق‌نامه» اشاره کرد، که اول در تماشاخانه ایرانشهر سالن سمندریان، در آذر و دی ۱۴۰۲ انجام شد، و دوره دوم در تماشاخانه ملک، در اردیبهشت ۱۴۰۳. او در مورد انتخاب متن، پیوندهای آن با جامعه و اینکه تماشاگر بتواند خودش و جامعه‌ اطرافش را در اجرا پیدا کند، را مهم‌ترین ملاک برشمرد؛ و نمایشنامه فیلیپ کلودل که ۲۰۱۹ نوشته شده، را در بردارنده این مهم دانست. سلیمانی روند تمرین‌های گروه برای رسیدن به زیرمتن‌های نمایشنامه و پیدا کردن شخصیت‌ها در خلال متن را اتفاق مهمی دانست که برای تک تک عوامل این اجرا، از کارگردان تا بازیگر و طراح صحنه و گرافیست، تجربه‌ای ارزشمند بود، و مزد این زحمت را با اقبال و توجه تماشاگرانی که از قشرهای مختلف جامعه بودند، گرفتند.

سلیمانی در بخش دوم صحبت‌هایش، تفاوت دور دوم اجرای توافق‌نامه در تماشاخانه خصوصی ملک را توجه بیشتر به بحث تجاری و فروش دانست، که در سالن‌های خصوصی تئاتر بصورت ناگزیر، اولویت اول است؛ و این نکته شاید اهالی تئاتر را از اصالت و خلوص هنری جدا کرده و می‌کند. مسئله‌ی اقتصاد تئاتر، موضوعی است که در نشست‌های قبلی مدرسه مطالعات اجرا هم در موردش به گفتگو پرداختیم، و اینجا هم بحث به آن رسید.

منصور براهیمی در ادامه، از همین منظر به اجرای توافق‌نامه پرداخت. او از تجربه خودش هنگام تماشای این اجرا در تماشاخانه ملک گفت، و اینکه لایه‌هایی در متن نهفته است که در اجرا پرده پرده کنار می‌رود، و تجربه‌‌ی تئاتری ویژه‌ای را شکل می‌‌دهد که آرام آرام در میان تماشاگران منتشر و سرایت می‌کند، و همه را به درون خویش می‌کشد. براهیمی زنده بودن تئاتر را به شکل‌گیری همین تجربه تئاتری منوط دانست، که اگر اهل تئاتر به آن توجه کنند و برای خلق آن در اجرای خود تلاش کنند؛ اقتصاد تئاتر را هم تأمین می‌کند. او با اشاره به استقبالی که تماشاگران از این اجرا، حتی در دور دوم آن کردند؛ موفقیت چنین اجرایی در گیشه را نیز به همان تجربه تئاتری و پیوند درونی تماشاگر با مفاهیم و ابعاد فردی و اجتماعی موجود در این اجرا نسبت داد. او در بخش دیگری از سخنان خود، در پاسخ به یکی از حضار که تحلیل روانشناختی از شخصیت‌ها و روایت اثر ارائه می‌داد؛ چنین تحلیل‌هایی را بیرونی و در تقابل با تجربه تئاتری دانست، و گفت شاید آفت تئاتر امروز همین تحلیل‌هایی است که اهل تئاتر را نیز از درک و تجربه‌ی روح تئاتر و کنش موجود در آثار و متن‌ها دور می‌کند.

محمدرضا خاکی که غیر از ترجمه آثاری از زبان فرانسه، خودش نیز سال‌ها در پاریس تحصیل و زندگی کرده است، از تجربه زیسته خود در سال‌ ۱۹۸۰ میلادی در فرانسه، و دوره‌ی زمانی‌ای که قصه توافق‌نامه در آن تعریف می‌شود؛ گفت، و پیوندهایی که این متن با هر جامعه‌ای فراتر از زمان و مکان برقرار می‌کند، را برشمرد. او در بحث اقتصاد تئاتر نیز نکات دقیقی را مطرح کرد، که یکی از آنها عدم تربیت تماشاگر توسط اهل‌ تئاتر، و عادت کردن آنها به متن‌ها و اجراهای سهل‌انگارانه و بی‌تفاوت است، که این روزها در سالن‌های تئاتر به وفور یافت می‌شود.

سینا ییلاق‌بیگی با تعریف خاطره‌ای از دوران دانشجویی که دکتر خاکی هنگام تماشای اجرایی ضعیف از یک گروه هندی، در جشنواره تئاتر فجر، شروع به اعتراض کرد و از دانشجویانش هم خواست که در برابر اجرای ضعیف ساکت نباشند؛ از تلاش خودش و همفکری با بقیه گروه، برای کشف و طراحی صحنه‌ای که ظرفیت‌های اجرایی متن را شکوفا کند، گفت. او با اشاره به جزئیاتی از صحنه که ممکن است برای هر مخاطب با تجربه و سلیقه‌ مختلف، بازتابی داشته، و محل سؤال و ابهام باشد؛ نکاتی را مطرح کرد و به گفتگو با حضار و اساتید پرداخت.

مجید کاشانی هم به عنوان گرافیست، از المان‌های موجود در طراحی پوستر اجرای توافق‌نامه، و تفاوت‌هایی که در پوستر دوره اول و دوم اجر وجود دارد، گفت. سلیمانی از پوستر هر اجرا به عنوان اولین چیزی که مخاطب می‌بیند، و تنها چیزی که از هر اجرا باقی می‌ماند، یاد کرد و از همراهی همکارانش از ابتدا تا انتهای اجرای این اثر تقدیر کرد. او هم‌چنین بازی بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر در این اجرا را ستود، و گفت این دونفر بجای خودنمایی‌های مرسوم بازیگرانه، تلاش کردند به متن و تمرین‌های قبل از اجرا وفادار باشند؛ و در موفقیت این اجرا بسیار مؤثر بودند.

فایل شنیداری نشست را اینجا بشنوید.



.