باشگاه اندیشه برگزار میکند:
فلسفۀ سیاست و حقوق در ایران
با ارائۀ پروفسور سیّدحسن امین (حقوقدان و استاد سابق حقوق در دانشگاه کالدونیا گلاسکو)
یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
ساعت ۱۸
📝 گزارش مختصر
نشست فلسفه سیاست و حقوق در ایران با سخنرانی پرفسور سیدحسن امین یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در باشگاه اندیشه برگزار شد.
پرفسور سیدحسن امین تلاش میکند از بازتعریف فلسفه و سیاست و حقوق به معنای فلسفه سیاست و حقوق در ایران راه یابد. او از سوئی فلسفه در تعریف ملاصدرا را به کناری مینهد و آن را شناخت کلیات امور در حد توان بشری میداند.
همچنین او معتقد است که سیاست در معنای غربی آن ریشه در امور اجتماعی و تدبیر اجتماعی دارد و نباید آن در معنای مجازات، چنانچه در سنت کلاسیک ماست، فهمید. همین طور ایشان هرچند نگاه تطبیقی را موثر میداند اما معتقد است که باید به اندیشههای جهانی در خصوص فلسفه سیاست و حقوق توجه کرد.
📝 گزارش مشروح: میثم قهوهچیان*
ابتدا باید تعریفی از فلسفه ارائه داد. فلسفه در تعریف ابن طفیل شناخت ماهیت اشیا در حد توان بشر است. ملاصدرا معتقد است که فلسفه یعنی انسان به درجه از کمال برسد که وجودی مساوق و معادل عالم خارج شود. این تعریف بیشتر میتواند تعریف شناخت شهودی باشد اما اینکه انسان بتواند جهان را بشناسد قابل لمستر است.
سیاست نیز در تعریف قدما به معنای مجازات بوده است. اما در تعریف غربی مرتبط با شهر است و به معنای آن است که انسان اجتماعی بتواند حیات اجتماع خود را سامان دهد. همچنین سیاست را علم مطالعه قدرت و اتوریته و کسب و حفظ آن نیز تعریف کردهاند. از نگاه عمومی سیاست همان علمی است که یکی از علوم اجتماعی و همسایه اقتصاد و مدریت است و این یعنی اگر ما بیاییم و سیاست را کلیات قظیه بدانیم مدریت در پله بعدی مطرح خوهد شد.
فلسفه سیاست از این رو عبارت است از کاوش در مسائل بنیادین اداره و مدیریت زندگی اجتماعی نوع بشر که میتواند به همه کشورها ناظر باشد و یا به یک کشور خاص. در تعبیر کلی ما با حکومت آرمانی نظر داری و اینکه چنین حکومتی چه مشخصاتی دارد. بهترین نظام برای حکمرانی چیست؟ و همچنین اهداف زندگی سیاسی چه میتواند باشد؟
ابن طفیل اندلسی در رساله تمثیلی حی بن یقظان به دنبال آن است که بگوید آنچه انسان به عقل خود به آن میرسد همان است که شرع میخواهد آن را بیان کند. او در فلسفه خود حکومت را ضروری زندگی اجتماعی میداند. ما در اندیشه باستانی و اسلامی چیزی به نام عهد میان حاکمان و مردم داریم اما این عهد بیشتر به معنای توصیه است و جنبه الزامی ندارد. همچنین اگر تعریف قدما در تقسیم حکمت به نظری و عملی را در نظر آوریم، فلسفه سیاست در حکمت عملی جای خواهد گرفت.
ملاحظه دیگری که باید در فلسفه سیاسی باید در نظر داشته باشیم نگاه تطبیقی است که در آن محاسن در یک جامعه ممکن رذایل جامعه دیگری باشد. پس فلسفه سیاست و قوق بررسی مسائل زیربنائی سیاست و حقوق است. از اینجاست که ما با مسائل بنیادین مواجه میشویم و وارد حوزه هستیشناسی و معرفتشناسی میگردیم. از سوئی دیگر ما میدانیم با توجه به نسبت هویت و زبان ما نمیتوانیم فلسفهای جهانی در خصوص سیاست داشته باشیم و باید تفاوتهای هویتی در فلسفه سیاسی منعکس شود. در ایران ما بیشتر فقه داریم تا فلسفه و سیاسی و برای اینکه به فلسفه سیاسی مختص خودمان برسیم باید مواریث تاریخی خود را مانند ماده این فلسفه صورتبندی کنیم.
*دبیر مدرسۀ «مطالعات هویّت» باشگاه اندیشه
صوت نشستِ «فلسفۀ سیاست و حقوق در ایران»
ویدئوی نشستِ «فلسفۀ سیاست و حقوق در ایران»