مدرسه «مطالعات نقد اقتصاد سیاسی» برگزار میکند:
زن در سینمای ایران: نشست پنجم
گفتوگویی دربارهی فیلم «کافر» اثر فریدون گله
بههمراه پخش قطعاتی از فیلم
با حضور و تسهیلگری میلاد عمرانی
دبیر «مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی» باشگاه اندیشه
سهشنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰
✍️ گزارش مختصر
اینکه کافر و بچهها روبهروی حسن طلا و دارودستهاش قرار گرفتهاند، این مرزبندی بین دو دسته، خلقالساعه نیست؛ آنها در وضعیتی ازپیشموجود سر برآورده و فرصت هیچگونه تأملی در کار خود نداشتهاند. ضمناً همین صفآرایی بین دو دسته هم نمایندهٔ حذف چیزی بزرگتر است. بهعبارتِدیگر، چاقویی که در دست حسن طلاست و کافر را نشانه رفته است، باید در جای درستش مقابل کسان، چیزها و مناسباتی بیرون بیاید که مسبب ساخت این وضعیتاند. تجمیع تنش بین حسن طلا و مِیتی کافر، نتیجهٔ شرایطی است که این دو را روبهروی هم قرار داده است و این دو هم چارهای ندیدهاند جز اینکه همدیگر را لتوپار کنند. ازاینحیث، کل جهان کافر محصول غیاب آن شر اصلی است که هرچند تمام این وضعیت نتیجهٔ آن باشد، اما خودش علیالظاهر ظهور و بروزی ندارد. همین است که به کار کافر و آدمهای دوروبَرش شتاب میدهد و شرایطی را ایجاد میکند که اگر هرکدامشان دست از پا خطا کند، سرنوشتش سرنوشت علی کریستال است.
باهمبودن اینوَریها و اونوَریها و نیز مقابلِ هم بودنشان، براساس منافع آنی است و هیچ افقی از این دورتر مطرح نیست. در این اوضاع است که کسی نمیداند وقت کارش کِی است و کِی نیست. بهعبارتِدیگر، شتاب کافر محصول شتابی است که در وضعیت وجود دارد و با آن مقابله نشده است. البته همانوقت هم حتماً کسانی بودهاند که درافتادن با این شتاب و اینکه با آن چه میشود کرد، موضوع کارشان بوده است، اما نتیجهٔ فعلشان در زندگی کافر غایب است؛ یعنی درگیری آنها با رفعورجوع این شتاب، عموماً یا در جایی که باید نبوده است، یا در جایی که باید به ثمر ننشسته است و بالاخره حاصل کار این آدمها برای کافر مجسم نیست. هرچند چرایی و چگونگیِ این بیثمری کاروبار آنها در زندگی کافر، باز باید در حدودِ زندگی و زمانهٔ آن کسان قضاوت شود.