
نشست دوم گفتگوی سوگواران چهاردهم
«رزمنامه عاشورا»؛ رزم در معنایی فراتر از درگیری با سلاحها
حلقه اجرا و ارائه:
➖ منصور براهیمی
➖ سید حسین حسینی
➖ سلطنت قوامی
➖ محمد جواد قدوسی
دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱
📝 دربارۀ نشست
🖊 «شیوه رزم» در هر فرهنگی، نمایانگر نوع نگرش آن مردم به «دشواریها» است. واقعیت آن است که رزم معنایی بسیار فراتر از درگیری سلاحها دارد و شاید آنچه پیش از کشیدن نخستین تیغ از نیام میگذرد، بسیار مهمتر و سرنوشتسازتر از آن چیزی باشد که در میدان جنگ و گرداب هلاک دیده شده و روایت میشود. و رزم عاشورا، از این قاعده مستثنی نیست.
تصمیمات حسین بن علی، آخرین بازمانده از پنجتن اهل بیت پیامبر در سن ۵۷ سالگی، با قواعد جنگی در هم تابیده است. او مانند هر فرمانده جنگی دیگر کارگردان نمایشی بزرگ است؛ نمایشی که در آن «فضیلت برتر»، جنگیدن و پیروزی در تمامی نبردها نیست. فضیلت برتر، در هم شکستن مقاومت دشمن است، بیتوسل به جنگ.
📎 سونجو نویسنده کتاب هنر رزم میگوید: فرمانده ممکن است مرتکب پنج اشتباه خطرناک شود: «بیاحتیاطی» که به انهدام میانجامد. «بزدلی» که به اسارت منتهی میشود. «غرور و رفتن به دنبال افتخار» که به شرم حساس است و اشتباه دیگر «خُلق تحریکپذیر» است، که در برابر توهین، بر میآشوبد. دست آخر «نگرانی بیش از حد فرمانده برای مردانش»، او را در معرض عذاب و دغدغه قرار میدهد که در درازمدت منجر به تحمل رنج شکست از سوی سپاهیان یا در بهترین حالت، منجر به طولانی شدن جنگ میشود.
🔻 اما حسین در کدامین میدان و با کدامین دشمنان به نبرد پرداخت؟! نبرد او چگونه نبردی بود؟ راهبردها و فضیلت برتر او در چه بود؟
▪️ در جلسه دوم سوگواران با اجرای بخشهایی از کتابهای «وقعه صفین»، «شرح ابنابیالحدید»، «رزمنامه سعدی» و «هنر رزم» با هم نگاهی به رزمنامه عاشورا میاندازیم.
📝 گزارش مشروح
در ابتدای جلسه خانم قوامی شعر رزمنامه سعدی را قرائت کردند و آقای حسینی بخشی از کتاب وقعة صفین نوشته نصربن مزاحم را خواندند.
در کتاب وقعة صفین در مورد جنگ صفین و مسائل آن صحبت شده قسمتی که خوانده شد درباره آماده شدن امام علی برای جنگ صفین توصیف خود امام علی و در مورد کشته شدن حمزة بن عبدالمطلب در جنگ احد از کتاب شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید بود. به قصد مقایسه چگونه جنگیدن حمزه در کنار امام علی. که همزه بدون اینکه حواسش به اطراف باشد میجنگد، برعکس امام علی. همچنین اخباری در مورد جنگ جمل و توصیفی از آن جنگ و جنگیدن امام علی بیان شده است.
آقای جواد قدوسی گفت: چون موضوع جلسه رزمنامه عاشورا است و روز عاشورا هم جنگی در گرفته، باید ببینیم تدبیر امام حسین در اون جنگ چه بوده است. اعراب رسم مبارزه تنبهتن و رسم رجزخوانی دارند، اما در روز عاشورا فقط لشکر امام حسین رجزخوانی کردند که این نشان از انسجام لشکر آنها بود.
در ادامه بخشهایی از کتاب هنر رزم خوانده میشود که رساله نظامی قدیمی در مورد شیوههای جنگ است. آنچه که خوانده میشود هم از طرف سپاه یزید قابل مطالعه است هم از طرف سپاه امام حسین. در اینجا فصل ۷ کتاب خوانده میشود که در مورد قوانین جنگی گفته شده است و اینکه چطور میتوان هنر رزمایش را رعایت کرد.
آقای براهیمی در ادامه سخنان خود را چنین بیان کرد: هنر رزم درواقعه کربلا و قیاس با رزمهای دیگر موضوع مهمی است. یک پرسش مهم مطرح است که ما را به جستجو وپژوهش در این زمینه دعوت میکند. هنر رزم امام حسین مسلما هنر زندگی هم خواهد بود. در اینجا به چند نکته از قبل واقعه و بعد آن اشاره میکنم. سعدی قصدش نیست که شعر حماسی بگوید؛ بلکه میخواهد هنر رزم را بیان کند. هنر رزم سعدی با هنر رزم امام حسین قابل قیاس نیست و قیاس آنها نتیجه درستی نمیدهد. هنر رزم در حد همان هنر رزم چینی بوه که در تاریخ هم نمونههای فراوانی است.
هنر رزم کربلایی در واقع به تدبیر امام حسین است که آنها را به کار گرفته است که دو نمونه از آن تدبیرها این است: یکی از آنها قبل از واقعه کربلا و زمان زنده بودن معاویه است که در کتاب فرهنگ جامع سخنان امام حسین آمده بود و متضمن رفتاری است از سر قدرت با معاویه در صفحه ۲۷۸ کتاب ترجمه آقای مؤیدی آمده امام حسین اموالی که از یمن برای معاویه میبردند را تصرف کرده وآن را بین نیازمندان تقسیم کردند. سپس برای معاویه نوشتند: گذر کاروانی به ما افتاد که اموالی برای تو میآورد تا در خزائن خود نگه دارید. من به آن نیاز داشتم و آن را تصرف کردم. هیچ توضیح اضافی به معاویه نمیدهد. در ادامه معاویه طی دو سفری که به مدینه دارد، سران بنیهاشم از جمله امام حسین را به بیعت با یزید دعوت میکند. دفعه اول دعوت معاویه با مخالفت امام حسین روبهرو میشود. بیش از همه مخالفت امام حسین دفعه دوم آنها را تهدید به مرگ میکند؛ طوری که افرادش شمشیر به دست میایستند. جلوی مردم و معاویه میگوید به مردم که سران بنیهاشم بیعت کردن با یزید و امام حسین و بقیه هم صحبتی نمیکنند. این هم بُعدی از امام حسین است که باید به آن توجه شود. این ها به هرحال مستندات زندگی امام حسین است و ما باید از هنر رزم امام درسهایی برای زندگی بگیریم که البته نیاز به پژوهش جدی دارد.
آقای جواد قدوسی در ادامه گفت: کتاب هنر رزمی چینی میگوید تو به عنوان فرمانده جنگ انگار کارگردان یک صحنه هستی. در مورد امام حسین ما میخواهیم بدانیم میدان جنگ امام کجاست؟ رزمنامه عاشورا چیزی بین این دو وضعیت است: همه به امام توصیه کردند که از رفتن خودداری کند چون کشته میشود. برخی هم جنون قهرمانانهای داشتند که میرویم تا کشته شویم. امام حسین با بهکارگیری تدبیر جنگی در میانه این دو مسیر ایستاده است.
یکی از حضار پرسید: ممکن سوال شود اینکه امام علی در جنگ پسرش محمد ابن حنقیه رو جلو میفرستد و امام حسن و امام حسین را عقب نگه میدارد دلیلش فارغ از حق دینی که حفظ امامان است، میخواد نشان بدهد برتری فرزندانش را نشان بدهد؟ نکته دیگر اعتبارسنجی این گزارش است که در یکی از کتابهای تاریخ اهل سنت آمده امام حسین دو تا از کاروانهای یزید را مورد راهزنی قرار داده است.
آقای براهیمی پاسخ داد:عرب فضایل خودش را داشت، ولی ما از آن بهعنوان عصر جاهلیت نام میبریم و فضلیت حسابش نمیکنیم اما حتی معاویه هم هنگام معرفی یزید فضایل آن را میگفت. البته ما نمیتوانیم در امور تاریخی خنثی باشیم؛ بلکه باید بگوییم دو نوع فضلیت است؛ فضلیت اموی و فضلیت حسینی. سخنانی که امام حسین در مقابل معاویه میگوید نشان میدهد قصد ندارد بگوید ما اصیلتریم، ولی معاویه این حرف را میزند و بر آن هم اصرار دارد.
آقای محمدحسین قدوسی توضیح داد: از این بُعد هنوز عاشوراشناسی بررسی نشده که حرکت امام حسین بهعنوان یک فرمانده چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ در میان تمام تحلیلهایی که برای عاشورا گفتند یک بعدی را در نظر گرفتند و بقیه ابعاد را نادیده گرفتند. بنیان همه اینها واضحاً درباره حرکت امام حسین است. این حرکت در درجه اول سیاسی بوده و بعد دیگرش خروج اجتماعی است؛ یعنی جامعه به سمتی در حال حرکت است که اگر کسی در برابرش خروج نکند، دین به یک چیزی که ضد خودش است تبدیل میشود. این موضوع ممکن است هدف حرکت متزلزل میکند و این خروج با وجود افراد است که هر فرد خودش را تبدیل به پرچمی تبدیل میکند که خودش را حرکت دهد. این خروج به قصد برافراشته کردن پرچمی است که نشان میدهد میبایست در مقابل قدرت جائر و ظالم ایستاد.
شیوههای جنگی امام حسین در آن تدبیر بارز و چشنگیر است، ولی تدبیر در جهت پیروزی ظاهری نیست؛ بلکه در جهت افراشتن پرچم خروج اجتماعی و انسانی علیه ستمگران است. در واقع امام حسین میخواهد بگوید انسان چیزی که شما میگویید نیست و با ابزار دین نمیتوانید آن را از بین ببرید. کسی که واقعه کربلا را با این نگاه مطالعه میکند، تکتک حرکاتش تدبیر دارد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا هدف خروج امام حکومت است یا نه، بلکه بین رفتن اعتبار و حیثیت یزید و بنیامیه است؟ یا اینکه بهتر است آن را خروج انسانیی بدانیم. در این صورت گویا به تمام سوالاتی که داریم پاسخ داده میشود. در واقع عاشورا انسانی و فراتر از شیعه است و در نقطهای از تاریخ، پرچم انسانیت علیه سکوت و ظلم بلند میشود. به نظر میرسد اگر اسمهای دینی برای این واقعه بذاریم عیبی ندارد فقط بهنوعی از حقیقت ماجرا فاصله میگیرد. حقیقت هم بحث انسان و مقام خلیفةاللهی اوست. به نظر میرسد وقتی صحبت از تدبیر میکنیم، رزم معنای فراتری پیدا میکند؛ یعنی هنر رزم هنر زندگی و هنر صلح هم هست.
در اینجا یکی از حضار پرسید: سؤالی که مطرح میشود این است که اگر بخواهیم سراغ عنوان این جلسه یعنی رزمنامه عاشورا برویم، برای من انسان امروز چیزی پیدا میشود که دستم را بگیرد؟ چون ما داریم در مورد انسان کامل صحبت میکنیم. در این واقعه آیا سیری که در حرکت امام حسین میبینیم میتواند تبدیل به هنر زندگی شود که به درد من میخورد؟ یا این مختص خود امام حسین است و قابل تعمیم به بقیه نیست؟ چیزی که در رزمنامهها میخوانیم یک سری اصول روتین برای هدایت زندگی روزمره است. آیا رزمنامه عاشورا میتواند چنین اصولی به من بدهد؟
آقای براهیمی پاسخ داد: میراث سعدی نمونهی هزارتو است که در غزلیاتش مکرراً میگوید عشق انسانساز است. اینکه چطور میتونی حیوان نباشی به نظر میآید پرچم انسانیت و پاسخ به کیستی و هویت انسان را در نظر دارد. من به همان پرچمی اشاره میکنم که آقای قدوسی اشاره کردند و کسانی که مثل سعدی آن را میبینند، به میراث زندگی روزمره تبدیلش میکنند. ما از این نمونهها در زندگی بزرگان دین و انسانیت کم نداریم.
آقای جواد قدوسی گفت: اشکالی که عبارت پرچم پیش میآورد این است که حتماً باید تحت این پرچم باشیم، ولی من فکر میکنم امام حسین پرچمی دارد که نمیشود زیرش ماند؛ بلکه تو را به بیرون پرت میکند تا بیشتر جستجو کنی. تقریبا آدمهای امامحسینی اینگونهاند؛ یعنی در عین حال که آرامش خاص و طبع بلندی دارند، جستجوگر هم هستند. فکر میکنم رزمنامه عاشورا خیلی فراتر از یک داستان تاریخی و خیلی از فراتر از تشیع چیزی دارد که به ما مطالبی را منتقل کند. ما به امام حسین اینطوری نگاه نمیکنیم. در حالی که امام حسین جاری است و باید باهاش زندگی کرد.
آقای محمدحسین قدوسی گفت: امام حسین سه مرحله عدم تسلیم، مقاومت و بعد خروج را طی کرده است. این واقعه را اگر با اوج این مانیفست در نظر بگیرید که باعث رفتار خاصی آن هم در شرایط خاصی شد که منجر به شهادت آن حضرت شد، طبعاً حادثه منحصربهفردی بوده که برای هیچکسی الگو نیست و فقط مختص خود حضرت است. بنابراین هم گفته میشود هر امامی در یک بعدی به فعلیت میرسد و برای امام حسین اینگونه که ملاحظه میکنیم فعلیت پیدا کرده که مختص خودش است. در نتیجه اگر این کلیت را در نظر بگیرید، امام حسین و سایر ائمه برای هیچکس الگو نیستند. اما روزانه انسان نیاز به تدبیری دارد که حضرت در این سه مانیفست به کار بردهاند. در واقع مفهومی است که در هر زمان مصادیقی دارد و بسته نیست؛ مثل همین راهپیمایی اربعین که جلوه امروز آن است. میبینیم طبع امام حسین به عرب بیاباننشین هم رسیده است؛ یعنی با اینکه خودش فقیر است، ولی بقیه را هم مهمان میکند.
پس امام در آغاز مانیفست اول را طی میکند؛ در برابر فقر به معنای کلی و اعم تسلیم نمیشود. سپس نوبت مانیفست دوم یعنی مقاومت است که انسان تغییر مکان میدهد تا چیزی بر او تحمیل نشود. آخرین مانیفست هم خروج است که ممکن است تکتک ما انجامش دهیم.
حضرت کل مملکت زمان خود را بههم میریزد، ولی میگوید من جنگ نمیکنم. این با نگاه مانیفست خروج مطابقت دارد. به عبارت دیگر، در واقع امام حسین پرچم را بلند میکند، اما جنگ را شروع نمیکند.
امام حسین بهعنوان یک حادثه خاص در آن قله خاص برای کسی الگو نیست، ولی بهعنوان یک «مدرسۀ فکری» بهصورت روزمره احتیاج ماست و بدون آن امکان ندارد بتوانیم زندگی انسانیمان را تدبیر کنیم.
صوت نشستِ «رزمنامۀ عاشورا: رزم در معنایی فراتر از درگیری با سلاحها»
ویدئوی نشستِ «رزمنامۀ عاشورا: رزم در معنایی فراتر از درگیری با سلاحها»