مدرسه «مطالعات هایدگر» باشگاه اندیشه برگزار میکند:
دشمنان هایدگر
نشست نخست: پیشدرآمدی بر فلسفۀ هایدگر
با حضور علیرضا میرزائی (هایدگرپژوه)
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲
📝 دربارۀ نشست
قصدِ ما در این مدخل یا درآمدن، این است که به هایدگر بپردازیم، بهدیگرسخن، به فلسفهی هایدگر. آغاز این درآمدن و راهگشایی، نه از فلسفهی هایدگر و آنچه از درونِ جهان هایدگر برمیخیزد، که قرار است از بیرون وارد راه شود. یعنی نه در سویهای ایجابی، که از منظری سلبی کارِ خود را پیش میبرد. اما یک رویکردِ سلبی همواره با نفی و انکار سر و کار مییابد، و هر انکاری یا پیامدِ ستیزی است، یا در پیِ خود میخواهد ستیزی را پیریزی کند. از این روی نقطهی تمرکزِ درآمدِ ما، تأمل بر نقاط تنشزا و ستیزهگرانهای است که مرزهای فلسفهی هایدگر را از تاریخِ فلسفه جدا میکند.
📝 گزارش مشروح
عنوانِ نشست چنین به ما القا میکند که گویی قرار است طیِ یک عملیاتِ پلیسی دنبالِ کسانی بگردیم که با مارتین هایدگر، فیلسوفِ شهیرِ آلمانی در قرن بیستم و یکی از بزرگترین فیلسوفانِ تاریخ، خصومت دارند. بدیهی است که چنین رهیافتی قدری شتابزده و ناپخته بهنظر میرسد. از این روی لازم است بر عنوانِ فرعیِ نشست (پیشدرآمدی بر فلسفهی هایدگر) قدری تأمل کنیم.
اما قبل از آن لازم است نسبت خودمان را با این مواجهه مشخص کنیم. این «خودمان»، یا همان «ما»یی که قرار است در این مسیر راهی شود کیست؟ و در چه ساحتِ هستیشناختی و تاریخیای استقرار دارد؟ در واقع هدف از پاسخ به این پرسش ، تأمل در آن دازاینِ تاریخیای است که در مرزهای اقلیم امرِ ایرانی، در خانوادهی زبانهای ایرانی و در گسترهی وسیعترِ لوگوس ایرانی قرار دارد. بدیهی است که در آغازِ این نشست، قادر نیستیم به همهی پرسشهای برآمده از این نسبت داشتن و مناسبتِمان با فیلسوفی از یک قوم و زبانی دیگر پاسخ دهیم. اما شاید در پایانِ این نشست بتوانیم، نه به خود پاسخها، که به ساحت گشودهای که این پرسشها در مناسبتمان با فلسفهی هایدگر پدید میآورند، نزدیک شویم و حداقل خودِ این پرسشها را از تاریکی و ابهام به قلمروی روشنایی بیاوریم. درواقع تامل در فلسفهی هایدگر، راه یافتن به شیوهای است تا از رهگذرِ آن بتوانیم به خودمان بیاندیشیم.
آنچه در عنوانِ فرعی، یعنی پیشدرآمدی بر فلسفهی هایدگر، جلب توجه میکند، واژهی «پیشدرآمد» است. مدخل، پیشدرآمد، درآمد، به آلمانی Einfürung یا به انگلیسی introduction نشان از درآمدن یا ورود به جایی دارد. اما جدا از اینکه به کجا قرار است وارد شویم که طبیعتاً جهان فلسفی هایدگر است، خودِ درآمدن و ورود هم خالی از تامل نیستند. هر ورودی متضمن دری است که به جایی «گشوده» میشود و منظور از جا، اشاره به قلمرو، اقلیم و ساحتی است که دارای مرزهای معینی است. در سطور فوق باید روی دو واژه تأمل کنیم. یکی «گشوده» که اشاره به «گشودگی» دارد و در دنبالهی کار به کارمان خواهد آمد و دیگری «مرز». هایدگر در جایی مرز را نه «محل جدایی» که «وعدهگاهِ ملاقات» تعریف میکند. اما این ملاقات، ملاقات دو شخص یا دو امرِ متفاوت است. وگرنه ملاقات دو انسان که بسیار شبیه به هم اند یا دارای نظری یکسان هستند و همواره در کنار هم زندگی میکنند چه مسالهای میتواند در خود داشته باشد؟ برای مثال در نظر بیاورید بگوییم «من هرروز همسرم را ملاقات میکنم». میبینید که چقدر بیمعنی است، یا حداقل اگر دارای معنایی باشد مساله یا ابهامی در آن به چشم نمیخورد. ازاینروی در هر ملاقاتی بسته به اینکه چه اشخاصی و از چه قوم و اقلیمی باشند، میزانی از دوری، تفاوت و بیگانگی به چشم میخورد و این بیگانگی البته نه محصول خودِ آنها، که محصول کنار هم قرار گرفتن در ساحتی است که مجال می دهد دو پدیدار در عین تمایز و تفاوت، در مرزهای استقرار و هستنِ خود بدانگونه که هستند باشند و از رهگذرِ تنفس در افقهایی متفاوت از هم متمایز شوند. در واقع اینجا تمایز، تفاوت و بیگانگی یا همان ستیزی است که دو پدیدار، دو انسان یا دو اقلیم را از هم جدا میسازد.
برای اینکه بیشتر در مفهوم «ستیز» (یا پولموس) تأمل کنیم به کلامی از هراکلیتوس که هایدگر در آثار متفاوت خود به آن ارجاع داده، گوش میدهیم:
جنگ [ستیز] فرمانروا و پدر همگان [هر چیزی] است، برخی را به هیأتِ خدایان، برخی را به هیأتِ انسان، برخی را در هیأتِ بردگان آشکار میکند، و مابقی را آزاد.
پیداست تفسیرِ هایدگر از ستیز در کلام هراکلیتوسِ، نه به معنی جنگ و خون ریزی یا کشت و کشتار، که آن تنش تمییزدهنده ای است که پدیدارها را در خودشان گردهم میآورد. ازاینروی نگاهِ ما نیز به ستیز در این نشست، نه در جهت شناساندن کسانی که به هر دلیلی با شخص هایدگر خصومت داشتهاند یا هایدگر با آنها خصومت داشت، که روشنیبخشی به آن ساحتی است که با ترسیم مرزهای فلسفهی هایدگر، مجال میدهد تا ما جهان اندیشهورزی او را بهتر بشناسیم و این نقاطِ تنش، ستیز و تمایز را از تاریکی به روشنایی درآوریم.
ازاینروی کار ما در این نشست این است که با آشکارکردن مرزهای تنش فلسفهی هایدگر با تاریخ فلسفه، درگاهی فراهم کنیم برای ورود به جهان اندیشهورزی او و این ممکن نمیشود مگر اینکه ستیز و تنش را در نقاطِ تمایز به اوج خود برسانیم و به جای اتخاذ سویهای سلبی نسبت به انتقاداتی که از فلسفهی هایدگر میشود ، مجال دهیم خود این نگاهها خود را هر چه شفافتر به روشنایی آورند.
میدانیم که هایدگر همواره فیلسوفی جنجالی بوده و مباحثِ گرد او و فلسفهاش، همیشه توأم با تنش، سر و صدا و در کل جنجالبرانگیز بودهاند. بسیاری از این تنشها مربوط به شخص او، یا بهتر بگوییم سیرِ زندگینامهای و بیوگرافیک او است. مواردی مانند رابطهی عاشقانهاش با هانا آرنت، شاگردی ادموند هوسرل، عضویت در حزب ناسیونال سوسیالیم و عدمِ عذرخواهی بابت عضویت در آن تا پایان عمر و بسیاری موارد دیگر از این دست اند. خودِ هایدگر در یکی از درسگفتارهای مربوط به فلسفهی ارسطو درباره شرح زندگی ارسطو تنها به یک جمله بسنده میکند:
ارسطو به دنیا آمد، کار کرد و مرد.
این رویکردِ تحقیرآمیز هایدگر به نگاهِ بیوگرافیک و به تعبیر امروزین ژورنالیستی در تاریخِ فلسفه، خصوصاً در درسگفتارهای مربوط به نیچه، آنجاکه اظهارنظرهای روانشناختی و روانشناسیگرایی مدرن نسبت به خوداش را نازل و سادهانگارانه میخواند، به ما گوشزد میکند که این نوع نگاه چقدر میتواند به امری پیشپاافتاده بدل شود که اصلا ربطی به حوزهی فلسفه ندارد. اما این به معنی آن نیست که ما در این نشست به برخی مباحث مربوط به هایدگر، به خصوص نظرگاههای سیاسی او از جمله دربارهی آزادی لیبرال، مارکسیسم و عضویت در حزب ناسیونالسوسیالیسم و مسالهی یهود نخواهیم پرداخت. ضمن پرداختن به این موارد، تلاش ما این است که این رویدادها را از ساحتِ بیوگرافیک و روانشاسیگرایانه به ساحت اندیشهورزی بیاوریم.
اما پیرو اشارهی فوق، هدف از این نشست، متعین کردن مرزهای اقلیم و استقرار خودمان به مثابهی یک ایرانی در نسبت با فلسفهی هایدگر است. یعنی کسانی که نه در گسترهی ساحت ایران که در گسترهی آن اقیانوسِ گشودهی امرِ ایرانی غوطهور اند. از این روی تأمل در هایدگر و تاکید بر نقاط ستیز، متعین کردن اقلیم استقرار خودمان و به نوعی از سویی در کارِ بازخوانی خودمان از منظر فلسفهی مارتین هایدگر و از سوی دیگر نشاندهندهی ضرورت و اضطرار خوانش جهان اندیشهورزی او است. برای راه یافتن به این مهم، نشستهای ما شامل مباحث ذیل خواهد بود:
خلاصهای از شرح مباحث یا همان نقاط ستیز و تنشزا:
- فلسفه (هستی، حقیقت، متافیزیک و مفهوم غرب)
- تئولوژی (مسیحیت، امرِ مقدس: مویرا، کائوس و تاریخ هستی، کلام قدسی، زبان و زبان متافیزیکی)
- علم (دانایی، معرفت و اپیستمه، تخنه، تکنولوژی و گشتل، تفکیک فوسیس به فیزیک و متافیزیک، ابژه-سوژه)
- امر سیاسی (بیراهه: ناسیونالسوسیالیسم، لیبرالیسم و مارکسیسم، آزادی و آزادی اصیل، انسانگرایی، نیهیلیسم، گلاسنهایت و تفکر: مایستر اکهارت و ابنعربی)
- هنر (هنر بزرگ، زیباییشناسی، تاریخ هنر، امر شاعرانه و هولدرلین: اشاره به سنت شاعرانه در ساحت امر ایرانی)
هدف و سخن پایانی:
جمعبندی نشست و تلاش برای راهیافتن به اقلیم استقرار خودمان در نسبت با فلسفهی هایدگر.
صوت نشستِ «دشمنان هایدگر (۱)»
ویدئوی نشستِ «دشمنان هایدگر (۱)»