مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه برگزار میکند:
چپ ایرانی؛ دوران قاجار و پهلوی اول
با ارائهی
دکتر محمدعلی احمدی
پژوهشگر علوم سیاسی و نویسنده کتاب «گفتمان چپ در ایران»
دوشنبه ۱۱ دیماه ۱۴۰۲
از ساعت ۱۷:۳۰
✍️ دربارهی نشست
گفتمان چپ در ایران با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز و مستقر شدن بلشویکها در روسیه رنگ کمونیسم به خود گرفت. حزب عدالت به «حزب کمونیست ایران» تغییر نام داد و تداومبخش این گفتمان در چارچوب مارکسیستیـ لنینیستی شد. در پی زوال این حزب در دوره رضا شاه، گفتمان چپ ایران در این مقطع به ابتکار تقی ارانی، نه در چارچوب فعالیت حزبی، بلکه با انتشار مجله «دنیا» و پایهگذاری یک محفل روشنفکری ادامه حیات داد. گفتمان چپ در این مقطع به جای ترویج نگاه حزبی به مارکسیسم، در پی بسط مسائل تئوریک و به جای مخاطب قرار دادن طبقات فرودست، در صدد شناساندن آن به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر بود. در این نشست میکوشیم تا برشهایی از چپ ایرانی در دوران قاجار و پهلوی اول را به بحث و گفتوگو بگذاریم.
✍️ گزارش مشروح
ورود اندیشه سوسیالیستی و مارکسیستی به ایران که نتیجه مواجهه ایرانیان با تمدن و نظام فکری و فرهنگی غرب بود، مبنای ایدئولوژیک تشکیل یکی از جریانهای نوپای عرصه سیاسی ایران را فراهم گردانید. این جریان که با عنوان جریان چپ پا به عرصه سیاسی ایران نهاد، بعدها به یکی از نیروهای عمده فعال، بویژه از اواخر دوره قاجار تا سالهای اولیه پس از انقلاب 57 تبدیل شد. توجه ایرانیان به سوسیالیسم و مارکسیسم در آغاز راه و در سطح کلان بیش از آنکه جنبه ایدئولوژیک یا فلسفی داشته باشد، متوجه شعارهای سیاسی نمایندگان فکری مارکسیست، بویژه در پهنه قفقاز بود. این شعارها از آن جهت برای سیاسیون ایرانی فعال در قفقاز جذابیت داشت که در حمایت از اقشار پایین دست اجتماع و بویژه کارگران مطرح میشد و با توجه به وضعیت نامناسب این طبقه و بالا بودن جمعیت آنها درآن مقطع تاریخی، به نظر مبنای نظری جدیدی برای رفع مشکلات این قشر فراهم میگردانید. بدین ترتیب در آغاز نفوذ مارکسیسم به ایران بیش از مبانی فلسفی، شعارهای سیاسی این مکتب در چارچوب برنامههای سازمانی جلوهگر شد و احزاب و گروههای این جریان نیز حول همین مبانی تشکل یافت. برخی افراد در قالب این سازمانها البته نخستین تلاشها برای شناساندن سوسیالیسم و مارکسیسم به ایرانیان را از طریق روزنامهها و نوشتههای تشکیلاتی آغاز کردند. این بسترها پایههای نخستین گرایش به سوسیالیسم و مارکسیسم در ایران را فراهم کرد، و در نهایت رشد بنیانهای فلسفی آنرا در آینده سبب شد.
آشنایی ایرانیان با اندیشه سوسیالیستی کمی پیش از انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. البته این بدان معنا نیست که تا آنزمان در ایران هیچگونه توجهی به این اندیشه وجود نداشت، اما باید به دو نکته اساسی توجه نمود. نخست اینکه در پارهای موارد برداشت ناصحیحی از سوسیالیسم بوجود آمده بود. بهعنوان نمونه میتوان به مقالهای در همین راستا که در 1258 ه.ش در روزنامه ایران در ارتباط با سوسیالیسم و البته در نقد و نه تبلیغ آن به چاپ رسیده، که اتفاقا نخستین متن یافت شده در این زمینه در ایران نیز هست اشاره نمود. در این مقاله که نوشته نویسندگان خود روزنامه ایران نیز هم نیست و به نقل از روزنامه اختر چاپ استانبول آورده شده، نویسنده سوسیالیستها را نهیلیست و اهل اباحه معرفی کرده و آنها را ادامه فیثاغورثیان در یونان و مزدکیان و پس از آن اسماعیلیان در ایران میداند این نهایت شناختی است که از سوسیالیسم در این مقطع وجود دارد، اما به تدریج و با گذشت زمان شناخت ایرانیان از این اندیشه تکامل مییابد. ما پس از این با متونی مواجه میشویم که اتفاقا این بار نه در نقد سوسیالیسم، بلکه در ثنای آن نوشته شدهاند.
شاخصترین متون در این زمینه آثار فکری طالبوف تبریزی و میرزا آقاخان کرمانی هستند که به نظر میرسد هر دو به سوسیال دموکراسی گرایش داشتهاند. طالبوف در آثار خود به احزاب سوسیالیست و سوسیال دموکرات به تفکیک اشاره میکند و آنها را نیروهای نواندیش و مساواتطلب لیبرال میداند. میرزا آقاخان کرمانی نیز در بررسی مکتبهای ماتریالیستی، سوسیالیسم، آنارشیسم و نهیلیسم را از یکدیگر تمیز میدهد و از سوسیالیسم بهعنوان اندیشه پیشرفته زمان خود یاد میکند. این آثار نشان از شناخت بیشتر ایرانیان از سوسیالیسم دارد، اما آنچه باید بدان توجه کرد و میتوان بهعنوان نکته دوم و در امتداد نکته اولی که از آن یاد کردیم بدان اشاره نمود این که نمیتوان مدعی آشنایی کامل ایرانیان حتی در سطح روشنفکرانی از این دست از سوسیالیسم شد. این روشنفکران شناخت وسیع و کاملی از سوسیالیسم به دست نیاورده بودند. در کنار محدود بودن چنین آثاری، نویسندگان آنها اعتقاد به پیروی مطلق از سوسیالیسم نداشتند و تنها آن را اندیشهای درخور توجهی میپنداشتند، بنابراین کار نظری چندانی در زمینه گسترش آن انجام ندادند.
تا اینزمان شناخت ایرانیان از سوسیالیسم در همین حد بود اما تحولات تاریخی زمینههای گسترش این اندیشه را در ایران فراهم گردانید. در واقع جنبش سوسیال دموکرات در روسیه و اروپای غربی ایرانیان را از وجود سوسیالیسم آگاه ساخته بود، اما این آگاهی هنوز به شکلگیری یک جریان نینجامیده بود که با تعلق خاطر زمینههای طرح و گسترش نوعی اندیشه و گفتمان را فراهم آورد. پایههای نخستین ایجاد و گسترش گفتمان سوسیالیستی و مارکسیستی در ایران و آشنایی اولیه با این اندیشه تنها پس از پیدایش گروهها و احزاب سوسیال دموکرات در صدر مشروطه بنیان نهاده شد. بدین ترتیب پیشزمینههای گسترش اندیشه سوسیالیستی در ایران از صدر مشروطه پدیدار و گفتمان اولیه چپ را در ایران پایهگذاری نمود. در یک نگاه کلی میتوان گفت بارقههای اولیه طرح این گفتمان از دو طریق نمایان شد. درآمیختن مبانی سوسیالیستی با اهداف و نظام تشکیلاتی و ترویج نظری سوسیالیسم از طریق روزنامههای حزبی و نوشتههای ایدئولوژیک
نفوذ مبانی سوسیالیستی به برنامههای حزبی اساسا ریشه در دو مؤلفه تاریخی داشت. ویرانی اقتصادی و استبداد سیاسی ایران از اواسط قرن سیزدهم شمسی و در مقابل همزمان رونق اقتصادی قفقاز از یکسو و رشد جنبش سوسیال دموکرات در این منطقه از سوی دیگر. گشایش اقتصادی و فعالیتهای آزادیخواهانه در قفقاز باعث مهاجرت تعداد قابل توجهی از ایرانیان به قفقاز و زیست آنها در این پهنه شد. این دو مؤلفه در یک فرآیند دیالکتیکی زمینه راهیابی مبانی سوسیالیستی در اهداف تشکیلاتی برخی سازمانهای سیاسی در ایران را فراهم گردانید. در این زمان ایران در سراشیبی فروپاشی اقتصادی و خفقان سیاسی قرار داشت و ماوراء قفقاز به برکت بهرهبرداری از منابع عظیم زیرزمینی رو به رشد سریع اقتصادی، پذیرای نیروی کار و به واسطه فعال شدن جنبش سوسیال دموکرات جذاب برای نیروهای سیاسی. مهاجرتها با ریشه اقتصادی در دو سطح انجام میپذیرفت. دستهای از مهاجرین بازرگانانی بودند که به منظور تجارت به مناطق جنوبی روسیه مهاجرت میکردند، اما طیف وسیعی از آنان کشاورزان و پیشهورانی بودند که بنا به شرایط موجود بیکار شده و برای یافتن کار و ایجاد زمینههای زندگی بهتر وطن خود را ترک میکردند. دلایل سیاسی مهاجرت نیز در عدم تحمل نیروهای دگراندیش توسط حکومت و در تعقیب قرار دادن آنها در پی کنشهای سیاسیشان ریشه داشت. برای این گروه از مهاجرین که از انگیزههای سیاسی آزادیخواهانه برخوردار بودند، طبیعی بود که شعارهای سوسیالیستی جذابیت ایجاد نماید. بویژه آنکه در وانفسای بیعدالتی در ایران، سوسیالیسم نوای عدالتخواهی سرمیداد و تفکری را نمایندگی میکرد که دغدغه دفاع از حقوق کارگران را داشت و این ظرفیت را دارا بود که در فکر و عمل کاتالیزور جذب طبقه کارگر ایرانی به فعالیتهای سیاسی شود. با این پیشزمینهها سه گروه همسو در یک محور مشترک عملی قرار گرفتند. گروه اول نخبگان سیاسی ایرانی حاضر در قفقاز، گروه دوم کارگران مشغول بکار و در عین حال استثمارشونده در این پهنه و گروه بعدی سوسیال دموکراتهای روسی و قفقازی که در پی وسعت و عمق بخشیدن به جنبش و ایدئولوژی خود در منطقه بودند. نتیجه عملی این همسویی ایجاد نخستین حزب سیاسی ایران با عنوان اجتماعیون عامیون در منطقه قفقاز بود که اهداف سازمانی آن ریشه در مبانی سوسیالیستی داشت.
حال باید دانست که جمعیت ایرانیِ مسلمانِ مستقر در قفقاز چگونه به سوسیالیسم گرایش یافتند؟ مهمترین عامل جذب ایرانیان به سوسیالیسم ریشه درتاکتیکی داشت که سوسیالیستهای مسلمان حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه اتخاذنمودند. گسترش صنایع در قفقاز به ویژه آذربایجان موجب رشد طبقه کارگر در این منطقه شد، اما کاهش تولید نفت از حدود 1280 ه.ش به بعد به سبب گسترش بحران اقتصادی از اروپا به روسیه و تاثیر آن در صنایع مرتبط، به اخراج دسته جمعی کارگران انجامید. بدین ترتیب تحرکات کارگری در اعتراض به شرایط نامطلوب کاری و کاهش دستمزدها یا اخراج کارگران آغاز شد. در این زمان یکی از نیروهای مهم سیاسی فعال در پهنه قفقاز سوسیال دموکراتهای روسی و ارمنی بودند. سوسیالیستها شعار حمایت از کارگران را سر میدادند، بنابراین متمایل شدن اکثریت جنبش کارگری به آنها امری طبیعی بود. دیری نپائید که بخش عمده اعتصابات کارگری تحت رهبری سوسیال دموکراتهای منطقه قرار گرفت و جنبش رنگ سوسیالیستی به خود گرفت. این خود عامل جذب کارگران استثمار شده منطقه به سوسیالیسم بود.
در این میان اما یک مشکل اساسی وجود داشت. برخلاف کارگران روسی، گرجی و ارمنی، کارگران مسلمان منطقه تمایل کمتری برای پیوستن به فعالیتهای انقلابی از خود نشان میدادند. ایرانیان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. رهبری قیام در دست غیرمسلمانها بود و اکثریت جامعه مسلمان روی خوشی به شعارهای انقلابی آنها نشان نمیداد. این وضعیت برخی سوسیالیستهای مسلمان را برآن داشت تا هم کیشان خود را از انفعال خارج کرده و به فعالیت سیاسی ترغیب نمایند. هدف این گروه البته فعالیت تبلیغی بین مسلمانان نیز بود که به راحتی جذب تفکرات سوسیالیستی نمیشدند. سوسیال دموکراتهای مسلمان حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه سازمانی به نام همت بنیان نهادند. همت که در 1281ه.ش پایه نهاده شد در راستای تحقق این هدف جذب مسلمانان به سوسیالیسم را در دستور کار خود قرار داد. دیری نپائید شمار زیادی از کارگران مسلمان به همت پیوستند که بخشی از آنان را ایرانیان تشکیل میدادند. این روند پایگاه اجتماعی مناسبی برای ایجاد سازمانهای سوسیال دموکرات در ایران فراهم گردانید. در 1285 ه.ش عدهای از ایرانیان مهاجر تصمیم گرفتند سازمان مستقل خود را ایجاد کنند و بدین ترتیب نخستین سازمان سیاسی سوسیال دموکرات ایران پا به عرصه سیاسی نهاد. راهیابی مبانی سوسیالیستی به برنامههای اجتماعیون عامیون بر اساس آنچه گفتیم امری طبیعی بود. نزدیکی اجتماعیون عامیون به همت و همکاری برخی رهبران همت با ایرانیان در تاسیس حزب، مهمترین عامل این اتفاق بود
اندیشه سوسیالیستی در قالب برنامههای حزبی از دو طریق در پهنه ایران مطرح شد. نخست با گسترش فعالیت اجتماعیون عامیون به ایران و دوم با فعال شدن سوسیال دموکراتهای ارمنی دو حزب هنچاک و داشناک در ایران. عامل دیگری نیز البته در ادامه به این دو عامل اضافه شد که تشکیل حزب دموکرات ایران بود. اجتماعیون عامیون بعد از تاسیس شعبههایی در چند شهر قفقاز فعالیت خود را به ایران گسترش داد و به ویژه در مناطق شمالی اقدام به پایهگذاری شعبه نمود. در ابتدا شعبههای این حزب هر یک با گرتهبرداری از برنامه حزب در قفقاز اقدام به تدوین مرامنامه برای خود نمودند، اما ناهمسانی این مرامنامهها رهبران اجتماعیون عامیون را بر آن داشت تا با تشکیل یک نشست همگانی از نمایندگان تمامی شعبهها، یک برنامه جامع تدوین و تصویب نماید. در این نشست که در تاریخ 19 شهریور 1286 ه.ش برگزار شد. سندی تدوین گردید که به مرامنامه مصوب مشهد معروف شد. این مرامنامه که در اصول تدوینی خود از برنامه باکوی حزب تبعیت می نمود آمیخته با مبانی سوسیالیستی بود. تفاوت این برنامه با برنامه باکو در طرح مبانی سوسیالیستی در این بود که بنا به شرایط خاص جامعه ایران ملاحظاتی در نظر گرفته شده بود و در تطبیق با محیط سیاسی-اجتماعی کشور در آنزمان بود.
نفوذ سوسیالیسم به ایران البته تنها به این محدود نماند. تقریبا همزمان با تشکیل اجتماعیون عامیون در قفقاز برخی سوسیال دموکراتهای ارمنی متوجه فعالیت تبلیغی در ایران شدند. این سوسیال دموکراتها وابسته به دو حزب هنچاک و داشناک بودند. حزب هنچاک سازمانی مارکسیستی، انترناسیونالیستی و انقلابی بود. هدف اصلی تشکیل این حزب استقلال سیاسی و ملی ارمنستان از عثمانی بود. هنچاکها در نظر داشتند برای نیل به هدف خود مردم را به سوسیالیسم سوق دهند. حزب داشناک نیز به لحاظ ایدئولوژیک سوسیالیستی و به لحاظ روشی انقلابی بود. هدف اولیه داشناکها قیام تودهای در ارمنستانِ عثمانی برای رسیدن به آزادی سیاسی و اقتصادی بود. این دو حزب رفته رفته فعالیت ایدئولوژیک خود را به ایران گسترش دادند. مراکز عمده داشناکها در شمال غربی ایران بالاخص تبریز، خوی و سلماس بود. هنچاکها نیز در گیلان فعالیت میکردند.
مهمترین گروه سوسیال دموکرات داشناک چنانکه اسناد نشان میدهند در تبریز فعالیت میکردند. سوسیال دموکراتهای گروه تبریز با رهبران سوسیالیست در اروپا از جمله کائوتسکی و پلخانف در ارتباط بودند و مسائل ایدئولوژیک خود را با ایشان در میان میگذاشتند. متن یکی از این نامهها که در تاریخ 16 ژوئیه 1908 از سوی یکی از اعضاء به کائوتسکی نوشته شده نشان میدهد که این گروه با هدف مطالعه و ترویج سوسیالیسم به وجود آمده بود و توجه ویژهای به فعالیت در بین کارگران ایرانی داشت. سوسیال دموکراتهای هنچاک فعال در گیلان نیز توجه ویژهای به معرفی سوسیالیسم داشتند. این گروه با ترجمه برنامه حزب هنچاک و تطبیق آن با شرایط جامعه ایران گام دیگری در نفوذ سوسیالیسم به ایران برداشتند. این گروه از سوسیال دموکراتها حتی خواستار شناسایی از سوی بین الملل سوسیالیست شدند.
گام دیگر در گسترش جدیتر سوسیالیسم در قالب برنامههای حزبی در ایران با تشکیل حزب دموکرات ایران برداشته شد. حزب دموکرات به لحاظ تشکیلاتی در واقع ادامه اجتماعیونعامیون بود. تعدادی از رهبران اجتماعیون عامیون در ایران بنا به شرایط موجود تصمیم به ایجاد یک حزب جدید نمودند. پیش از این آنگونه که باید امکان فعالیت علنی حزبی وجود نداشت و چنانکه اساسنامه اجتماعیون عامیون نشان میدهد، این سازمان در واقع حزبی نیمه مخفی بود. که با توجه به نوع فعالیت خود حساسیت حکومت را نیز برانگیخته بود. تغییر قانون انتخابات و لغو انتخاب طبقاتی نمایندگان و امکان فعالیت حزبی در مجلس و خارج از آن در پی باز شدن فضای سیاسی کشور، برخی رهبران اجتماعیون عامیون را متوجه کار تشکیلاتی در چارچوب جدید نمود. از سوی دیگر شعبههای داخلی اجتماعیون باید زیر نظر مرکز قفقاز فعالیت میکردند، اما رهبران این حزب در ایران دیگر تمایلی به پیروی از تشکیلات قفقاز نداشتند. و تصمیم داشتند بهطور مستقل فعالیت کنند، بنابراین با اعلام انفصال خود، تلاش برای ایجاد حزبی جدید را آغاز نمودند. مرکز قفقاز اجتماعیون عامیون نیز که بدنه اصلی فعال در ایران خود را در مسیر دیگری میدید اقدام به تعطیلی تمام شعبههای خود در ایران نمود. آنها با گرتهبرداری از برنامه اجتماعیون عامیون برنامه خود را تدوین نمودند و بدین ترتیب مبانی سوسیالیستی به برنامه حزب دموکرات ایران نیز راه یافت.
عامل دیگر در سوسیالیستی شدن برنامه حزب دموکرات همکاری تعدادی از سوسیالدموکراتهای ارمنی تبریز با اجتماعیون در تاسیس حزب دموکرات بود. اسناد این همکاری امروزه بدست آمده و منتشر شده است. تعدادی از سوسیالیستهای ارمنی تبریز که به لحاظ ایدئولوژیک همسو با رهبران جدا شده اجتماعیون عامیون بودند، در تدوین برنامه و اساسنامه حزب دموکرات در کنار ایشان قرار گرفتند. بدین ترتیب نخستین زمینههای طرح سوسیالیسم در ایران با طرح مبانی این ایدئولوژی در چارچوب برنامههای سازمانی فراهم شد.
از میان احزاب یا گروههایی که از آنها سخن گفتیم برخی تنها به طرح شعارهای سوسیالیستی در قالب برنامههای حزبی اکتفا نکردند. آنها گام را فراتر نهادند و اقدام به معرفی و تبلیغ ایدئولوژی سوسیالیسم و مارکسیسم نمودند. در واقع با همین اسناد نخستین بحثها، اگر چه محدود، از مارکسیسم در ایران آغاز میشود و زمینههای اولیه گسترش این اندیشه را فراهم میآورد. آنگونه که اسناد نشان میدهند نخستین تلاشها در این زمینه توسط سوسیال دموکراتهای ارمنی در تبریز و گیلان انجام شد. متن نامههایی که بین این گروه از سوسیالیستها با کائوتسکی و پلخانف رد و بدل شده و امروزه در اختیار ماست نشان میدهد جناحی از این گروه که ایران را در مرحله سرمایهداری ارزیابی میکردند با انتشار روزنامه مبادرت به معرفی و تبلیغ ایدئولوژیک سوسیالیسم مینمودهاند. گروه ایرانیانِ حزب هنچاک در انزلی نیز برای معرفی سوسیالیسم دست به انتشار یک جزوه آموزشی به زبان فارسی با عنوان «سوسیال دموکراتها چه میخواهند؟» زدند. آنها تلاش داشتند از طریق انتشار این جزوه، مبانی سوسیالیسم را به بیان ساده به خواننده معرفی کنند.
اقدام مؤثرتر در این زمینه را البته حزب دموکرات ایران انجام داد. حزب دموکرات ابتدا رسالهای با عنوان «تنقید فرقه اعتدالیون یا اجتماعیون اعتدالیون» منتشر ساخت که بخش قابل توجهی از آن به معرفی سوسیالیسم و مارکسیسم اختصاص داشت. مطالعه این رساله مرتباً در روزنامه ایراننو به مخاطبین توصیه میشد. افزون بر این در روزنامه ایراننو مطالبی منتشر میشد که از اصول سوسیالیسم بهره میگرفت و از مارکس و مارکسیسم سخن میراند. این روزنامه همچنین اخبار مربوط به اعتصابات کارگری و تحرکات سوسیالیستها در اروپا و سایر نقاط جهان را انعکاس میداد. ایراننو با توجه به این که پرتیراژترین روزنامه تهران بود و مداومت بیشتری در انتشار این دست مطالب داشت، طبیعتاً سهم عمدهتری در گسترش این اندیشه در ایران داشت.
چنان که گفتیم نخستین مبنای جذابیت سوسیالیسم برای ایرانیان البته نه مباحث ایدئولوژیک آن، بلکه شعارهای این مکتب در حمایت از کارگران بود. بدین ترتیب ایشان بیش از آنکه درگیر مباحث ایدئولوژیک شوند، آن بخشی از مبانی سوسیالیستی را در برنامههای خود گنجاندند که به تامین حقوق کارگران و افراد فرودست وآسیب پذیر به لحاظ اجتماعی و اقتصادی توجه داشت. اجتماعیونعامیون در برنامه باکو در پهنه قفقاز بر مصادره و تقسیم اراضی مالکان بزرگ بین زارعین، بهبود شرایط کارگران از طریق محدود کردن ساعات کار، افزایش دستمزد، پرداخت حقوق اضافهکاری، بهبود شرایط کاری، و تاکید بر آزادیهای صنفی و حق اعتصاب تاکید داشتند. در برنامههای این سازمان از حقوق دهاقین وکارگران مشغول در بخشهای مختلف اقتصادی گرفته تا افراد بیبضاعت و بیحمایت نظیر زنان و کودکان بی سرپرست و سالخوردگان حمایت میشد.
اجتماعیون عامیون پس از گسترش فعالیت خود به ایران با گرتهبرداری از برنامه حزب در پهنه قفقاز، مرامنامه مصوب مشهد را تدوین نمودند. در مرامنامه مصوب مشهد نیز به همان مبانی البته با ملاحظاتی توجه شده بود. ویژگی فکری اجتماعیون عامیون بویژه در پهنه ایران توجه به مذهب و تاکید بر لزوم رعایت احترام به اعتقادات مذهبی بود. علاوه بر مرامنامه در دستورنامه (ماده 6) و نظامنامه (ماده 33و46) مصوب مشهد این سازمان نیز بر این امر تاکید شده بود. آنها حتی تلاش داشتند تا اصول سوسیالیستی را نیز در توافق با اسلام نشان دهند. در صوراسرافیل میخوانیم: «مذهب مقدس اسلام اوفق همة مذاهب عالم با اصول سیوسیالیزم [است]» در این راستا طرح اصلاح نظام مستقر ارباب-رعیتی هم با استناد به آیات و روایات، برخاسته از خود اسلام معرفی میشد
از کم وکیف برنامههای حزبی سوسیال دموکراتهای ارمنی تبریز تا کنون سندی یافت نشده است، اما اسناد موجود این گروه نشان از محوریت فعالیت و توجه ویژه به جنبش کارگری دارد. اما برنامه سوسیالدموکراتهای ارمنی فعال در انزلی که تحت عنوان «نظریات امروزی سوسیالدموکراتهای ایران برای مملکت ایران» تدوین گردیده و امروزه در اختیار ماست توجهی ویژه به امر آموزش و انتقال آگاهی اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک به جامعه دارد. برنامه حزب هنچاک در انزلی با اعتقاد این گروه از سوسیالیستها به ایجاد زمینههای رشد سرمایهداری در ایران برای فراهم آمدن بسترهای پیدایش سوسیالیسم برنامههای خاصی را مد نظر قرار میدهد. این برنامه در این ارتباط بر تغییر قانون اساسی، تقویت دموکراسیپارلمانی، تربیت سیاسی، اصلاح نظام ارباب-رعیتی، تاسیس مدارس و تعلیم علوم پیشرفته تاکید دارد. برنامه این حزب همچنین سلب مالکیت زمین و واگذاری آنها به زارعین و دهاقین، توسعه راهها، بکار گرفتن سرمایه خارجی برای کارهای عامالمنفعه، تشکیل قشون ملی مدرن و مواردی از این دست را مد نظر قرار میدهد.
مرامنامه حزب دموکرات نیز در گام اول ریشه در برداشت ایدئولوژیک نظریهپردازان این حزب داشت. این مرامنامه بیش از برنامه حزب اجتماعیون عامیون نشانگر تمایلات سوسیالیستی بود. مرامنامه حزب دموکرات در مقدمه خود ضمن ارائه تحلیلی در چارچوب ماتریالیسم تاریخی از ترسیم جایگاه ایران، آنرا در مرحله انقلاب دموکراتیک و قدم نهادن به دوران کاپیتالیسم ارزیابی میکند موسسین حزب با این تحلیل یاری رساندن به کشور برای پیمودن این مسیر را مهمترین هدف خود قلمداد مینمودند. حزب دموکرات برای تحقق این هدف، بر لغو امتیازهای شخصی و صنفی و تساوی همگانی در برابر قانون، آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات و اعتصاب، آموزش مجانی و اجباری، منسوخ شدن مستمریها، ضبط اراضی دولتی به نفع عموم و امور خیریه، رفع بیگاری، ملی شدن جنگلها، رودخانهها، و منابعی از این دست تاکید داشت. مرامنامه حزب در بخش دیگری در جهت بهبود شرایط کار خواهان ممنوعیت کار و مزدوری برای کودکان، محدود بودن ساعات کار در شبانهروز، استراحت عمومی و اجباری یک روز در هفته بود. از میان بردن نظام ارباب–رعیتی و تقسیم اراضی دولتی و اربابی بین زارعین و رعایا از طریق بانک و دادن حق تقدم خرید به زارعین در موقع فروش نیز سیاست ارضی حزب دموکرات در مرامنامهاش بود. دموکراتها هدف خود را از میان برداشتن امتیازهای طبقاتی و بهرهمندی مساوی تمامی طبقات اجتماعی، بنا به استعداد ذاتی و زحمات شخصی از امکانات کشور عنوان میکردند.
در چارچوب دیدگاه سوسیالیستی حزب دموکرات خود را حافظ منافع طبقه کارگر و بهطور کلی حمایت از طبقات محکوم جامعه در مقابل طبقه حاکم قلمداد مینمود. آنگونه که از نامههای کمیته مرکزی به شعبات محلی این حزب مشخص است، این سازمان تاکتیک خود برای دست یابی به این هدف را شرکت فعال در مجلس و تلاش برای تحقق دموکراسی میدانست. دموکراتها در برنامههای خود وجود احزاب سیاسی قوی را پیششرط از میان رفتن حکومت طبقاتی و به وجود آمدن حکومت ملی دانسته و بر این اعتقاد بودند که این نوع حکومت حافظ منافع طبقات فرودست خواهد بود. دموکراتها تاکید داشتند این طبقات در سایه حزب سیاسی مخصوص بخود میتوانند از حقوق خود دفاع کنند.
سهم اجتماعیون عامیون در ترویج سوسیالیسم در ایران در محدوده برنامههای سازمانی باقی ماند. بدنه اجتماعیون عامیون توجه چندانی به تبلیغات ایدئولوژیک نشان نمیدادند، بنابراین فعالیتی هم در زمینه معرفی نظری سوسیالیسم انجام ندادند. این امر ریشه در این موضوع داشت که اساسا تنها عده محدودی از رهبران این حزب از سواد نظری لازم در این زمینه برخوردار بودند و سایر اعضا که اکثریت را نیز تشکیل میدادند از این ویژگی برخوردار نبودند. آنها در واقع اصولی را تبلیغ میکردند که از طریق همین عده محدود به برنامههای حزبی راه یافته بود. اجتماعیون اما تلاشهای عملی و تبلیغی درخور توجهی در زمینه تحقق اهداف حزبی خود انجام دادند. نخستین تلاشها برای تبلیغ و اجرای برنامههای حزبی توسط اجتماعیون، برای محقق کردن برنامه ارضی انجام شد. اولین اقدام تبلیغ سیاست ارضی برنامه باکو پس از گسترش فعالیت به پهنه ایران در تبریز و پیشنهاد عملی کردن آن به انجمن ایالتی این شهر از سوی اجتماعیون بود که البته با موفقیت همراه نبود. اقدام بعدی اجتماعیون تبلیغ و توجیه سیاست ارضی برنامه مصوب مشهد از طریق مطبوعات وابسته به خود بود. پس از تدوین و تصویب این مرامنامه هفته نامه صوراسرافیل ازحدود دو ماه بعد ودر قالب انتشار یک سلسله مقالات بهم پیوسته سعی در نهادینه کردن سیاست ارضی جدید نمود. این هفتهنامه مطالبی هم در حمایت از اصلاح شرایط کار و لزوم انتفاع کارگران منتشر می نمود.
توجه عمده مرکز قفقاز اجتماعیون عامیون به فعالیت و تبلیغ در زمینه جنبش کارگری بود. مرکز حزب در قفقاز تمامی همّ خود را صرف احقاق حقوق کارگران ایرانی شاغل در این منطقه مینمود. اسنادی که امروزه در اختیار ماست نشان میدهد که رهبران حزب از طریق صدور بیانیهها و اطلاعیههای مختلف و یا فرستادن نامه به نمایندگان مجلس و یا وزرا در ایران، تلاش داشتند تا شرایط بهتری از لحاظ ساعات کار، دستمزد، محیط کاری و … برای کارگران فراهم آورند.
گروههای سوسیال دموکرات ارمنی برخلاف اجتماعیون عامیون بیش از پرداختن به شعارهای سوسیالیستی، درگیر مباحث تئوریک و ایدئولوژیک بودند. این امر ریشه در ترکیب اعضا این گروهها در مقایسه با اجتماعیون عامیون داشت. گروه تبریز به صورت یکدست از هواداران اندیشه سوسیال دموکرات تشکیل شده بود. بحثهای ایدئولوژیک گروه بر سر شیوه مبارزاتی بود. عدهای از اعضا که ایران را در مرحله تولید سرمایهداری ارزیابی میکردند به فعالیت و تبلیغ سوسیالیستی اعتقاد داشتند و تعدادی دیگر که ایران را پیشاصنعتی میدانستند به همراهی با دموکراتها معتقد بودند. چنانکه از اسناد به جای مانده از این گروه مشخص است مباحث ایدئولوژیک آنها از محدوده ماتریالیسم تاریخی فراتر نمیرفت ولی این نخستین بحثهایی است که در این زمینه در ایران مطرح میشود. سوسیالدموکراتهای فعال در گیلان نیز به مباحث ایدئولوژیک اهمیت میدادند، و دست به اقدامات تبلیغی در این زمینه نیز زدند. آنها دست به انتشار متنی زدند که سعی در تعلیم مبانی اولیه اندیشه مارکسیستی و سوسیالیستی در ایران داشت. این نوشته شامل مباحثی در زمینه شکلگیری مالکیت خصوصی، پیدایش تضادها و طبقات اجتماعی، وضعیت طبقات محکوم در نظامهای بردهداری، تیولداری و به خصوص سرمایهداری است. توجه به وضعیت کارگران در نظام سرمایهداری، از مباحث اصلی این متن آموزشی است.
طرح مبانی برخاسته از سوسیالیسم در مرامنامه حزب دموکرات کم و بیش در همان حدی بود که در برنامههای اجتماعیون عامیون مطرح میشد، اما اهمیت حزب دموکرات در بسط بیشتر این اندیشه در ایران، در مباحثی است که حول سوسیالیسم و مارکسیسم انجام داد. بخشی از این مطالب در روزنامه ایراننو یعنی روزنامه رسمی حزب انتشار یافته، اما متن مهمتر سندی با عنوان «رساله تنقید فرقه اعتدالیون یا اجتماعیون اعتدالیون» است. توجه بیشتر حزب دموکرات به تبلیغ ایدئولوژیک در مقایسه با اجتماعیون عامیون در تعداد بیشتر رهبران مسلط به مباحث نظری در این حزب ریشه داشت. در روزنامه ایراننو به مقالاتی برمیخوریم که انعکاس دهنده تفکرات سوسیالیستی و مارکسیستی است و یا به نقل و قولهائی از مارکس میپرازند. یکی از این مقالات مطلبی است که ایراننو در شماره شانزدهم خود با عنوان «از حیات غربیان» به مناسبت اعتصاب کارگران در فرانسه به چاپ رسانیده است. این مقاله از مارکس و انگلس در کنار افرادی چون سنسیمون و اوئن بهعنوان مدافعان منافع طبقه کارگر و بنیانگذاران سوسیالیسم نام میبرد نمونه دیگر این دست مقالات، مطلبی است که در شماره دیگری از ایراننو به مسئله «مستشاران خارجی» میپردازد. نویسنده مقاله ضمن تأکید بر فوریت جلب مستشاران خارجی برای اصلاح نظام اداری کشور، وارد بحث انقلاب شده و آن را از دیدگاه مارکس مورد بررسی قرار میهد.کم نیستند مقالاتی از این دست که مسائل روز جامعه ایران را از دیدگاهی سوسیالیستی به تحلیل مینشینند.
در این زمینه علاوه بر نوشتههایی که در روزنامه ایراننو نشر مییافت میتوان به رسالة تنقید فرقة اعتدالیون یا اجتماعیون اعتدالیون نوشته رسولزاده از نظریه پردازان حزب دموکرات نیز اشاره نمود. اگرچه این نوشته در نقد حزب اعتدالیون نوشته شده، اما بخش قابل توجهی از آن حاوی مطالبی در ارتباط با مارکسیسم و سوسیالیسم است. نویسنده در این رساله ابتدا از شکلگیری مالکیت خصوصی و پیدایش دولتها و در کنترل قرار گرفتن آنها توسط طبقات ممتاز و استثمار طبقات پایین از این طریق سخن میراند و سپس به ایجاد تضادهای طبقاتی در طول تاریخ ذیل آن اشاره میکند. او ضمن برشمردن اعتقادات سوسیالیستها در زمینه تضادهای جامعه سرمایهداری و شرحی مختصر درباره اقتصاد سیاسی مارکسیستی در نهایت به توضیح درباره پیشبینی انقلاب طبقه کارگر و نهایتا چگونگی استقرار سوسیالیسم میپردازد. این شرحی کوتاه از بحثی است که رسولزاده در این رساله بیست وچند صفحهای از مارکسیسم و سوسیالیسم دارد. اهمیت تاریخی این سند این است که مفصلترین متنیاست که تا اینزمان در ارتباط با مارکسیسم و سوسیالیسم در ایران انتشار یافته است، اما باید به این نکته نیز توجه نمود که حتی مطالبی در این سطح هم تنها میتوانست مبانی ایدئولوژیک را تنها در حد کلیات مطرح نمایند ولی خود پیش زمینه اولیه شناخت ایرانیان از مارکسیسم و سوسیالیسم را اگر چه محدود فراهم آورند و پایههای نخستین توجه به این مکتب در ایران را بنیان نهادند.
در پایان می بایستی به این نکته مهم اشاره نمود که دوره فعالیت سوسیال دموکراتها در چارچوب احزاب و گروههایی که از آنها یاد شد، تنها درآمدی بر ظهور تفکر سوسیالیستی و مارکسیستی در ایران بود. این نخستین گامها برای آشنایی اولیه ایرانیان با این اندیشه و آنهم در حد طرح مبانی اولیه بود، بنابراین نمیتوان مدعی گسترش ابعاد نظری این ایدئولوژی در سطحی کلان در ایران در این مقطع شد. این امر طبیعتا محدودیتهایی در بررسی ابعاد نظری ظهور سوسیالیسم و مارکسیسم در ایران بوجود آورده است. این شناخت اولیه بعدها و با پیش آمدن تاریخ رفته رفته تکامل یافت. ایرانیان پس از این نخستین حزب تمام عیار سوسیال دموکرات با عنوان عدالت را در قفقاز تشکیل دادند و به تبلیغ جامعتر سوسیالیسم پرداختند. غنای نظری شناخت این اندیشه در ایران با مهاجرت اعضاء حزب عدالت به کشور و تحول مرام این سازمان به کمونیسم و تغییر نام آن به حزب کمونیست تکامل یافت. بدین ترتیب و در این سیر تاریخی احزاب و گروههای مختلفی در قالب جریان چپ ظهور یافته و ابعاد نظری سوسیالیسم و مارکسیسم را بیش از پیش در ایران گسترش دادند.
صوت نشستِ «چپ ایرانی (دوران قاجار و پهلوی اوّل)»
ویدئوی نشستِ «چپ ایرانی (دوران قاجار و پهلوی اوّل)»