گفتگویی پیرامونِ «چشماندازی بر مطالعات اجرا»
با حضور منصور براهیمی، حمید تلخابی، علی کاظمی، محمدجواد قدوسی، علیرضا بنیادی و رضا رحیمیفرد
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دربارۀ نشست
تئاتر هنر تماشایی یافتنِ کردار انسانی است، و این کار را با یافتن چهرههای انسانیای که ارزش دلنگرانیمان را دارند انجام میدهد، و از ما انتظار میرود که به این چهرهها دل بدهیم. اهمیت دادن به انسانها، حتی در دنیای ساختگی صحنهی تئاترهای هنری، توانایی ما را برای اهمیت دادن به انسانها در بیرون صحنه، افزایش میدهد. این مبنای اخلاقی تئاتر است که ما با دل دادن به آزادگان، که مظهر خیرند در برابر تکبّر، به عنوان عنصر شر در خودکامگان، «حرمت» را در وجود خود به فضیلت بدل میکنیم. پس ضرورت تئاتر برای هر جامعهی پویایی بر سه نیاز شالودهساز(روانشناختی، اجتماعی و اخلاقی) مبتنی است، و این ضرورت ما را وامیدارد که برای هر نوع چشماندازِ آیندهنگر به سرمایههای بارآور تئاتر توجه کرده و بکوشیم آنها را شکوفا کنیم.
تئاتر اگر همان زندگی نباشد، دست کم تمرین زندگی است؛ پس اگر قرار است تمامی سرمایههای اختصاصی و منحصر به فردمان را فعال و شکوفا کنیم، این تئاتر بر خلاف وضع موجود نباید الگوی آرمانی خود را در گذشته جستجو کند(گذشتهنگر آری، گذشتهگرا خیر)، بلکه باید کشش خلاقی برای پرواز و برساختنِ آرمانشهری تئاتری در آینده پیدا کند. این کشش زمانی به احساس درمیآید و فعال میشود که تصویر روشنی از آینده، و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوب، ملموس و مشهود شود.
گزارش مشروح
اولین رویداد عمومی مدرسه مطالعات اجرا دوشنبه ۱۳ تیر در کافه درهباغ باشگاه اندیشه با حضور آقایان رحیمیفرد، براهیمی، تلخابی، قدوسی و بنیادی برگزار شد.
در این نشست که «چشماندازی به مطالعات اجرا» نام داشت، ابتدا رضا رحیمیفرد دبیر مدرسه درباره مطالعات اجرا توضیحاتی ارائه داد. او گفت مدرسه مطالعات اجرا سعی دارد از مرزها و تعریفهای موجود از تئاتر و اجرا عبور کند. او گفت ممکن است درباره حوزههای بینارشتهای این اشکال مطرح شود و انتظار از تعریف جامع و مانع را فراهم نمیکند؛ بلکه گاهی آن چنان حرکت در مه لغزنده میشود که به چنگ در نمیآید. بحث دیگر درباره چرایی نامگذاری مطالعات اجرا بود و اینکه فراروی از مرزهای سنتی تئاتر و نمایش ما را به کجا خواهد رساند.
منصور براهیمی در ادامه نشست گفت فضای تئاتر پس از انقلاب باعث شد میل به اجرا تبدیل شود به میلی که برای حضور در همه ابعاد علاقه ایجاد کرد و در برنامههای استعدادیابی نیز دیده میشود.
او گفت مدرسه مطالعات اجرا این امکان را فراهم میکند که میلها تاحدی دور هم جمع شود، منابع خارجی از آثار شاگردان سقراط تا روزگار معاصر دیده شود و بهعلاوه مطالعات بومی گسترش یابد. شاید در حوزههای بومی بیشتر به حافظ توجه شده است که رندانهتر از غزلیات سعدی توانسته مظاهر مهمی از اجرا را متجلی کند.
لازم است درباره ادبیات پایه بحث شود ولی اینکه حتما باید یک مفهوم معین به کار رود. کتاب ضرورت تئاتر وودراف چرخشی ایجاد کرد که تعریف ما از تئاتر فقط نباید نوع هنری آن باشد و به جامعیتی برسیم.
براهیمی گفت بهنظر میرسد در مطالعات اجرا نمایش سنتی و دراماتولوژی مطرح است که از هند باید درس بگیریم و هند نظریهپرداز است و واکنشی که به توریسم فرهنگی مطرح توسط تیوریسینهای غربی مثل شکنر میدهد فقط واکنشی سیاسی نیست بلکه ابعاد علمی جدی دارد.
اگر ادبیات به مثابه اجرا همان بنا کردن حماسی ساختمان جهان باشد آنچه بر اساس ایلیاد و ادیسه هومر ایجاد شده مطرح است ولی فردوسی توانسته از آن فراتر رود. درباره تعزیه هم میتوان این را پیگیری کرد.
براهیمی در ادامه گفت گستره تئاتر کاربردی باعث شده نوعی جامعه تئاتری رقم بخورد و عمده ابعاد زندگی ما مثل آموزش را دربر گرفته است. مکاینتایر در مباحث فلسفه اخلاق تاحدی به این سمت حرکت کرده است. این حوزه در مطالعات اجرا میتواند ما را به ایده زندگی به مثابه تئاتر نزدیک کند.
براهیمی به حوزههای مطالعات اجرا اشاره کرد و گفت: پرفورمنس آرت حوزه ارتباط تجسمی با تئاتر است که در جمع ما کسی را نداریم. در حوزه معماری که فرم زندهای است و چگونگی زیست مردم در یک معماری را بررسی میکند، به ابعاد پرفورمیتیویتی و اجرائیت باز میگردد. هویت و تجربه زیسته چیزی است که به اجرا در میآید و در مطالعات اجرا باید در نظر گرفته شود. همچنین کنشگری اجتماعی و سیاسی پرفورمنس مهم است. بهعلاوه حوزهای که کم به آن پرداخته شده روش پژوهش مطالعات اجرا است. در این میان باید توجه داشت بهترین مطالعات اجرا در موسیقی شکل گرفته و حتی از تئاتر جلوتر است.
بهنظر براهیمی، مرزبندی پرفورمنس مثل روایت مشکل است و وقتی به این میرسیم که پرفورمنس چه چیزی نیست دچار سردرگمی میشویم. باید مرزی گذاشت تا بتوانیم حرکت کنیم. اینها همه حرکت برای شکستن فضای رسمی آموزش عالی میتواند مفید باشد.
حمید تلخابی در ادامه به وضعیت آموزش عالی و نسبت آن با مطالعات اجرا پرداخت و سپس پرسش از ضرورت تئاتر را مورد بررسی قرار داد. او گفت خود درس یک تئاتر است و رویداد زمان حال در تدریس را اجرا میکند و با این نگاه میتواند آموزش را از تلنبارکردن محفوظات در ذهن مخاطب به سمت شکوفایی میبرد. امروز ما فقط تئاتر صحنهای را در ایران به رسمیت میشناسیم که هرچند به قول وودراف عالیترین مرتبه تئاتر است اما با نگاه چند مرحلهای میتوان عمیقتر نگاه کرد. وودراف به تماشایی شدن یک اثر میپردازد که چگونه به این مرحله میرسیم.
تلخابی در پاسخ به اینکه چه میزان از وجوه تئاتری در زندگی استفاده میکنیم به مقوله انتخاب در کتاب وودراف اشاره کرد و گفت وقتی دست به انتخاب میزند تماشایی میشود و انتخاب است که او را تماشایی میکند. تلخابی به مثال وودراف درباره قایقران در حال سقوط اشاره کرد که با تقلا خود را از افتادن نگه میدارد که وقتی دست به کنشگری و انتخاب میزند کرداری از او میبینیم که با حالت انفعال بسیار متفاوت است و رویداد را تماشایی میکند. رابطه دیالکتیکی بین تماشایی شدن و تماشا کردن در تمام عرصههای زندگی دیده میشود و به تئاتر صحنهای منحصر نیست.
قدوسی در ادامه از منظر مباحث تجاری به مطالعات اجرا پرداخت و برندینگ را مثال زد که برند فرآورده یک اجرا است. او در ادامه به قرآن و متون مقدس دیگر اشاره کرد که چه میزان با اجرا پیوند دارند. او برای اینکه چگونگی میتوان یک شخصیت یا یک اثر را اجرا دانست از قرآن مثال زد و گفت هر یک از مفاهیم یک داستان دارد که یک بار برای شخصیتهای اصلی و هزاران بار در ذهن ما خوانندگان تکرار شده است.
بنیادی به رابطه دوسویه تماشایی شدن و تماشا کردن اشاره کرد و گفت ضرورت تئاتر در آموزش و پرورش و آموزش عالی ما بسیار است و دانشآموزان در فضایی که مورد توجه قرار نگرفتند با اجرا صدایشان شنیده شود و شکل دیگری زندگی کرد. هر کسی در کل به هم تنیده زندگی تئاترواری دارد. او در ادامه گفت زندگی شخصیتهای بزرگ دینی و ملی خیلی وقتها اجرای خاموش بوده است و تماشایی شدن چندین قرن بعد اتفاق افتاد.
صوت نشست «گفتگویی پیرامونِ چشماندازی بر مطالعات اجرا»
ویدئوی نشست «گفتگویی پیرامونِ چشماندازی بر مطالعات اجرا»