معیدفر: رسیدن به وفاق اجتماعی امری خیالی است
پنل نخست همایش چیستی امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز با همکاری گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران، امروز چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳، با حضور، سعید معیدفر، صادق زیباکلام، علیمحمد حاضری، احمد بخارایی، زهرا نژادبهرام و همچنین حسن امیدوار در باشگاه اندیشه برگزار شد.
در این نشست، سعید معیدفر جامعهشناس به تحلیل مفاهیم اجتماعی و جامعهشناسی از دوران روشنگری تا چالشهای جامعه مدرن پرداخت و بر اهمیت بررسی “وفاق اجتماعی” در دوران تغییرات اجتماعی و انقلابها تأکید کرد.
معیدفر در سخنان خود به دوران روشنگری و تأثیرات آن بر تحول جوامع اشاره کرد و گفت: “پس از انقلابهای متعدد صنعتی و اجتماعی در اروپا، جوامع غربی به دنبال پیدا کردن راهحلهایی برای جبران تلاطمهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از این انقلابها بودند. این روند باعث شد که مفاهیم جدیدی در جامعهشناسی مطرح شود.
معیدفر به تحلیل دو مفهوم جامعه سنتی و جامعه مدرن پرداخت و افزود: “در دوران سنتی، وفاق اجتماعی و همبستگی میان اعضای جامعه بر پایه ارزشهای مشترک و مذهب بنا شده بود، اما با ورود به دوران مدرن و عصر روشنگری، این پیوندها سست شد.”
وی همچنین اشاره کرد که برخی از جامعهشناسان فرانسوی با تقسیمبندی جامعه به دو نوع سنتی و مدرن، تلاش کردند تا درک جدیدی از انسجام اجتماعی ارائه دهند. به گفته وی، در گذشته تصور میشد که جامعه یکپارچه و منسجم بوده، اما در واقع جوامع مختلف از اقوام، محلهها و فرهنگهای متفاوت تشکیل شده بودند که هر کدام هنجارها و رسوم خاص خود را داشتند.
معیدفر افزود: “مفهوم اجماع و وفاق اجتماعی در دنیای مدرن به شکلی جدید تعریف شد و برخی از جامعهشناسان همچون امیل دورکیم تلاش کردند تا از طریق نظریات پارادایم نظم، به ایجاد یک انسجام اجتماعی بر اساس اصول علمی و عقلانیت کمک کنند.”
وی همچنین با اشاره به نظریات کارل مارکس گفت: “اما مارکس و دیگران بر این باور بودند که جامعه از دو بخش متناقض تشکیل شده است: گروههای حاکم با ارزشهای خود و گروههای تحت سلطه که با ارزشهای متفاوتی مواجهاند. این تقسیمبندیها به چالشهای جدیدی در تعریف وفاق اجتماعی دامن زد.”
معیدفر در ادامه به پیچیدگیهای جوامع مدرن اشاره کرد و بیان کرد: “در جوامع امروزی، با توجه به تخصصهای فراوان و فردیتهای روزافزون، بحث از انسجام اجتماعی و اجماع به شدت پیچیده شده است. در دنیای جدید، دیگر نمیتوان جامعه را به صورت یکپارچه در نظر گرفت، چرا که فردیت و تنوع در ارزشها و هنجارها به شدت افزایش یافته است.”
این تحلیلها به بخشی از چالشهای اساسی جامعهشناسی در دنیای مدرن پرداخته و به پرسشهای اساسی در مورد چگونگی ایجاد وفاق اجتماعی در جوامع متکثر و پیچیده امروز اشاره دارد.
در ادامه سعید معیدفر به تحلیل چالشهای اجتماعی و سیاسی کشور پرداخت و تأکید کرد که در شرایط فعلی، رسیدن به وفاق ملی و اجماع اجتماعی بهطور واقعی امکانپذیر نیست.
او اظهار داشت: «کسانی که در گذشته نفوذ داشتند و هرکدام راهبردهای خاص خود را دنبال میکردند، در نهایت جامعهای را شکل دادند که نظم آن نه بر اساس ارزشها، بلکه بر مبنای ائتلافهای مختلف است. این ائتلافها و اشتباهات ناشی از آنها به تضادهایی در جامعه منجر شده است.»
وی در ادامه افزود: «در جامعهای که بهلحاظ جمعیتی و فرهنگی بهشدت متکثر است، رسیدن به وفاق اجتماعی به معنای واقعی کلمه یک امر خیالی است. ما نمیتوانیم در این شرایط از یک وفاق ملی حرف بزنیم، چرا که تنوع سبکهای زندگی، باورها و هنجارها به حدی است که ایجاد یک اجماع واقعی میان همه افراد جامعه بسیار دشوار است.»
معیدفر با اشاره به وضعیت کشورهایی مانند ایالات متحده، که پس از سالها کشمکش و جنگهای داخلی توانستند به یک اتحاد سیاسی دست یابند، توضیح داد: «در کشورهای بزرگ، قوانین و اصولی وجود دارد که به شهروندان این امکان را میدهد که با باورها و سبک زندگی متفاوت در کنار یکدیگر زندگی کنند. اما در ایران، بهدلیل وضعیت پیچیده و شکننده جامعه، رسیدن به چنین وفاقی نهتنها امکانپذیر نیست، بلکه ممکن است موجب تضعیف بیشتر نظم اجتماعی شود.»
او همچنین بر این نکته تأکید کرد که هرگونه تلاش برای ایجاد وفاق اجتماعی باید بهگونهای باشد که تمام گروههای اجتماعی و سیاسی در کشور نمایندگی داشته باشند و افراد از هر قوم و مذهبی که هستند، بتوانند در فرایندهای اجتماعی و سیاسی مشارکت کنند. معیدفر نتیجهگیری کرد که این وضعیت، نیازمند بازنگری در ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور است و اگر قصد داریم بهجای انسجام، نظم اجتماعی را برقرار کنیم، باید به سمت دنیایی با تنوع و پذیرش تفاوتها حرکت کنیم، نه تلاش برای ایجاد یک وفاق مصنوعی و ناپایدار.این تحلیل، نگرانیهایی را در خصوص چالشهای جاری جامعه ایران در ایجاد وحدت ملی به وجود میآورد.
سعید معیدفر در بخش پرسش و پاسخ، پنل نخست همایش چیستی، امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز اظهار کرد: در گذشته مردم به اشتباه فکر میکردند که باید به دنبال وحدت و یکپارچگی کامل در جامعه باشند، اما اکنون در دوران جدید، مردم دیگر به دنبال یکسانسازی نیستند و به جای آن، به همزیستی و زندگی مشترک توجه دارند. این روند نشاندهنده پذیرش تفاوتها و رشد عقلانیت در جامعه است. به گفته وی، در حال حاضر مردم به یکدیگر احترام میگذارند و تفاوتها را میپذیرند، که این مسأله در گذشته کمتر دیده میشد.
سعید معیدفر ادامه داد که در ایران هم این تحولات مشاهده میشود؛ مثلاً در موضوع حجاب، افراد با سبکهای زندگی متفاوت در فضاهای عمومی مانند مترو یا خیابان کنار هم قرار میگیرند و به هم احترام میگذارند. این رفتارها نشاندهنده رشد عقلانیت در جامعه است. وی افزود که این تغییرات بهتدریج از دوران جنگ ایران و عراق شروع شده و اکنون به مرحلهای رسیده که فردیت و عقلانیت در روابط اجتماعی گسترش یافته است.
او تأکید کرد که این فرایند، با وجود برخی مشکلات و چالشها، بهسمت پذیرش تفاوتها پیش میرود. در این مسیر، حتی افرادی که تفاوتهایی جدی با یکدیگر دارند، در نهایت به احترام متقابل و همزیستی دست یافتهاند. اما متأسفانه حاکمیت هنوز این تحولات را بهطور کامل نپذیرفته است و همچنان بر آرمانگرایی و وحدت تأکید دارد، هرچند که در عمل، جامعه در حال تغییر و پذیرش تفاوتهاست. معیدفر بر این نکته تأکید میکند که در شرایط کنونی، حاکمیت مانع از تعامل آزادانه میان افراد و گروههای مختلف جامعه میشود و به همین دلیل، عرصههای عمومی و مدنی که میتوانستند بسترهای همکاری و گفتوگو را فراهم کنند، مسدود شدهاند.
وی به تجربههای روزمره مردم در فضاهای عمومی مانند مترو اشاره میکنند، جایی که مردم در کنار هم قرار میگیرند و به نوعی در این موقعیتها رفتارهای محترمانهتری از خود نشان میدهند. معیدفر این رفتارها را به پتانسیل انسانی جامعه نسبت میدهد که به دلیل محدودیتهای ایجادشده توسط حاکمیت، فرصت بروز نمییابد. وی همچنین اشاره میکند که فضای مجازی، به عنوان تنها فضایی که افراد به نوعی میتوانند خود را ابراز کنند، به یک میدان درگیری و تنش تبدیل شده است، چرا که در فضای واقعی فرصتهای واقعی برای تعامل و همکاری فراهم نیست.
در نهایت، معیدفر به این نتیجه میرسد که اگر جامعه به دنبال شکوفایی واقعی باشد، نیازمند آن است که بسترهای تعامل آزاد و سالم میان افراد فراهم شود. این مسئله نیازمند تغییرات در سیاستها و رویکردهای حاکمیتی است تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند و تجربیات مشترک خود را با احترام متقابل به اشتراک بگذارند.
صادق زیباکلام: وفاق ملی مرسوم در کشور تنها در شرایط بحرانی و غیرعادی مثل جنگ یا انقلاب شکل میگیرد
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی، در این مراسم درباره وضعیت وفاق ملی در ایران اظهار نظر کرد و بیان داشت که به نظر او، “وفاق ملی” در ایران وجود ندارد.
زیباکلام در ادامه گفت: «من معتقدم چیزی به نام وفاق ملی وجود ندارد و این یک اصطلاح است که بیشتر در ادبیات به کار میرود. در نظام جمهوری اسلامی ایران، این مفاهیم بیشتر از آنکه به عمل بیاید، به صورت نظری باقی ماندهاند.»
وی افزود: «در کنگره پزشکان که اخیراً برگزار شد، آقای رئیسجمهور از ضرورت وفاق ملی صحبت کردند، ولی من فکر نمیکردم که کسی دعوت شود که درباره این موضوع صحبت کند. مقالهای که برای ایشان فرستاده بودم هم به نتیجه نرسید.»
زیباکلام در خصوص آقای پزشکیان که به تازگی درباره وفاق ملی صحبت کرده بود، گفت: «آقای پزشکیان باید بداند که بسیاری از مقامات اجرایی کشور در حال حاضر از جبهه پایداری و سپاه هستند. این مسئله به هیچ وجه به وفاق ملی ربطی ندارد. در دوران ریاستجمهوری آقای رئیسی، بسیاری از پستها به این گروهها واگذار شده است و عملاً وفاق ملی برای آنها معنا ندارد.»
زیباکلام با اشاره به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور گفت: «آقای پزشکیان باید متوجه شود که در عمل، وفاق ملی هیچگاه تحقق نیافته است. کسانی که خود را به عنوان مدافع وفاق ملی معرفی میکنند، در عمل به دنبال منافع خود هستند و از این شعارهای ملی استفاده میکنند.»
او سپس به تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: «در تاریخ ایران، سه مقطع وجود دارد که میتوان به آنها به عنوان نمونههایی از وفاق ملی اشاره کرد: یکی در جریان ملی شدن نفت، دیگری در دوران انقلاب 57 و سوم در دوران جنگ تحمیلی. در این مقاطع، مردم با هم متحد شده و احساس یکپارچگی داشتند.»
زیباکلام در ادامه گفت: «در دوران جنگ، حتی کسانی که انتقاداتی به نظام داشتند، در برابر دشمن مشترک، یکپارچه شدند و این یک نمونه از وفاق ملی بود. اما در شرایط کنونی، به نظر نمیرسد که چنین وفاقی در کشور وجود داشته باشد.»
همچنین صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در اظهاراتی به بیان دیدگاههای خود در خصوص وضعیت کنونی جامعه ایران و مسأله رفاه ملی پرداخت.
وی در ابتدا به دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: «دوران جنگ بود، ارزاقی مانند تخممرغ، کره و پنیر در مساجد محل توزیع میشد. هیچکس نمیدانست تخممرغ بعدی کی میآید، کره بعدی کی میآید و پنیر بعدی کی توزیع خواهد شد. من بارها با چشم خودم شاهد بودم که چگونه این کالاها در مساجد پخش میشد.»
وی ادامه داد که در آن دوران، شرایط جنگی موجب همبستگی ملی میشد، اما معتقد است در شرایط عادی و در جامعهای که افراد و گروهها اهداف متفاوتی دارند، امکان ایجاد رفاه ملی به سادگی وجود ندارد. زیباکلام در این رابطه گفت: «چرا رفاه ملی نمیتواند به وجود بیاید؟ چون عزیزان من، جامعه ما سیبزمینی نیست که بخواهیم در زمینههای مختلف، آن را بزرگ یا کوچک کنیم. همگی انسانها در این جامعه به نوعی مثل سیبزمینی هستند، ولی به دلایل مختلف نمیتوان این جامعه را به رفاه ملی رساند.»
او همچنین به تنوع آرمانها و باورهای موجود در جامعه اشاره کرد و گفت: «درست است که همه ما به پرچم سهرنگ ایران، خدا، پیغمبر اسلام و امام زمان (علیهالسلام) اعتقاد داریم، اما این اعتقادات در برابر دیگر باورها و آرمانها قرار دارد. به عنوان مثال، من نمیتوانم با آقای نبویان یا آیتالله مصباح که خدا رحمتش کند، وفاق ملی داشته باشم. اینگونه وفاقها تنها در شرایط بحرانی و غیرعادی مثل جنگ یا انقلاب شکل میگیرند. زمانی که همه مردم به یک هدف مشترک نیاز داشته باشند.»
وی در ادامه افزود: «اما در شرایط عادی، وقتی که کشور در وضعیت نرمال است و هدف بزرگی برای همه وجود ندارد، افراد به دنبال اهداف و آرمانهای شخصی خود میروند. من به دموکراسی اعتقاد دارم، اما بسیاری از کسانی که آقای پزشکیان با آنها میخواهد وحدت ملی برقرار کند، به دموکراسی به معنای واقعی آن اعتقادی ندارند.»
زیباکلام سپس به شرایط دموکراتیک اشاره کرد و گفت: «دموکراسی یعنی من بتوانم در مورد حکومت اظهار نظر کنم و نه اینکه به دلیل انتقاد از حکومت، توسط دادستانی احضار شوم. اما بسیاری از این افراد نه تنها به دموکراسی اعتقاد ندارند، بلکه حتی به آزادیهای فردی نیز توجه نمیکنند.»
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به تضادهای موجود در جوامع مختلف بیان کرد: «جامعه ایرانی بهتنهایی دچار تضادها و مشکلات اقتصادی است. این مشکلات در جوامع دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال، در آمریکا هم شما نمیتوانید وفاق ملی کامل ایجاد کنید. برای مثال، در انتخابات اخیر آمریکا، حتی افراد مختلفی که به عنوان رقیب انتخاباتی بودند، قادر به کنار گذاشتن کینهها و همکاری برای آینده این کشور نبودند.»
وی در مورد شرایط اقتصادی ایران گفت: «جامعه ما پر از مشکلات اقتصادی است. یکی از سادهترین تضادها بین کارفرمایان و کارگران است. کارفرمایان به دنبال کاهش هزینهها و افزایش سود خود هستند، در حالی که کارگران به دنبال حقوق و مزایای بیشتر هستند. این تضادها در جامعه ما وجود دارد و باعث ایجاد رقابت و تضادهای بیشتر میشود.»
زیباکلام در ادامه اشاره کرد که در بسیاری از کشورهای صنعتی، صنایع سودآور مانند صنعت خودروسازی در حال رشد هستند، اما در جمهوری اسلامی ایران این صنایع با مشکلات مالی مواجهاند. «در ایران، صنایع اتومبیلسازی میلیاردها دلار زیان میدهند، در حالی که در کشورهای دیگر مانند ژاپن، کره، آمریکا، انگلستان و فرانسه، صنعت خودروسازی به عنوان یک صنعت سودآور شناخته میشود.»
وی در پایان سخنان خود به نکتهای اشاره کرد و گفت: «وقتی نگاه شما به حکومت بهگونهای است که ولی فقیه باید از طرف مردم کشف شود و آن را همچون قله دماوند بزرگترین قله کشور بدانید، دیگر چگونه میتوان به انتقاد از حکومت پرداخت؟ به نظر من، وقتی که چنین نگاهی به حکومت وجود دارد، انتقاد از آن بسیار دشوار میشود.»
زیباکلام در نهایت بیان کرد: «من معتقدم که مفهوم ‘وفاق ملی’ بیشتر یک واژه ساختهشده است که ممکن است به دلیل دشمنیهای گسترده برخی گروهها با آقای پزشکی و همکارانشان، برای حمله به آنها بهوجود آمده باشد.»
صادق زیباکلام در بخش پرسش و پاسخ، در بخش پرسش و پاسخ، پنل نخست همایش چیستی، امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز به تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته و به شرایط متفاوت کشور در دهههای گذشته اشاره کرده است. او در ابتدا به چالشهای پیشروی جامعه در برابر جریانهای راست افراطی اشاره کرده و میگوید که نظام با روی کار آمدن برخی افراد مانند احمدینژاد و رئیسی، نه تنها به ثبات نرسید بلکه در بسیاری از موارد وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم بدتر هم شد.
زیباکلام از تجربه شخصی خود در زمان انقلاب ۵۷ میگوید و به یاد میآورد که چگونه مردم در شرایط سخت برای حمایت از انقلاب به پای صندوقهای رأی رفتند و حتی در زمانهایی که نفت کمیاب بود، از آن برای کمک به خانوادهها استفاده میشد. اما او در ادامه بیان میکند که امروز، شرایط تغییر کرده و مردم دیگر نمیتوانند مانند گذشته برای مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور فداکاری کنند.
او به یاد میآورد که در سال ۱۳۹۲، برخی دولتها با توزیع پول نقد سعی در آرام کردن مردم داشتند، اما در نهایت این اقدامات نتوانست مشکلات بنیادی کشور را حل کند. زیباکلام بر این باور است که ممکن است مردم در آینده در شرایط جدیدی قرار بگیرند که دوباره بتوانند وحدت ملی را در برابر مشکلات به وجود بیاورند، اما این امر بستگی به شرایط و تحولات پیشرو دارد.
در نهایت، او تأکید میکند که باید به عنوان ناظران اجتماعی به وضعیت فعلی جامعه توجه کرده و از تجربیات گذشته برای درک بهتر شرایط استفاده کنیم.
زیباکلام با اشاره به شرایط خاص جامعه ایران در سال ۵۷، تأکید کرد که وضعیت امروز کشور به شدت متفاوت از آن زمان است. وی با اشاره به اجماع گستردهای که در سال ۵۷ حول شخص آیتالله خمینی شکل گرفت، خاطرنشان کرد که امروز هیچ شخصیت یا جریان سیاسی داخلی یا خارجی در ایران نمیتواند چنین اجماعی را ایجاد کند. او گفت: «در حال حاضر، ایران با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبهرو است که بسیار پیچیدهتر از آنچه در سال ۵۷ بود، به نظر میرسد.»
زیباکلام با اشاره به وضعیت اقتصادی بحرانی و نارضایتیهای گسترده در جامعه، افزود: «در شرایط امروز، ایران در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد و نارضایتیهای اجتماعی به شدت افزایش یافته است. این شرایط نه تنها تفاوتهای زیادی با سال ۵۷ دارد، بلکه به نظر میرسد که هیچ راهکار سادهای برای بازگشت به وفاق ملی وجود ندارد.»
صادق زیباکلام در مورد شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در سال ۵۷ و مقایسه آن با وضعیت کنونی چنین میگوید: “در آن زمان ویژگیهایی وجود داشت که امروز ما درک نمیکنیم. یکی از این ویژگیها عدم وجود رهبری واحد و متمرکز بود که در شرایط امروز به چشم میخورد. به طور مثال، برخی میگویند که برای دریافت کمکهای دولتی نیاز به ۴۵.۵۰۰ تومان داریم، در حالی که بسیاری از کسانی که این درخواستها را دارند، خودشان میدانند که مستحق دریافت این کمکها نیستند. این امر باعث شده که من از فضای مجازی و حرفهای برخی افراد دچار سرخوردگی و ناامیدی شوم.
وی بیان کرد: به عنوان یک روشنفکر، وقتی نگاه میکنم به شرایط و سخنان روشنفکرانی چون تقیزاده و داور در ۷۰ یا ۸۰ سال پیش، تفاوتها بسیار چشمگیر است. من حتی با خودم فکر میکنم که چه شد که ما از آن نقطه پیشرفت به اینجا رسیدیم و کجا داریم میرویم. این شرایط باعث ناامیدی من از وضعیت فعلی میشود.
وی ادامه داد: در دوران انقلاب، من به شدت اعتقاد داشتم که راهی که پیش گرفتیم درست است. اما بعد از اتفاقات مختلف مانند اشغال سفارت آمریکا، به خودم گفتم که باید بیشتر انتقاد میکردم. بسیاری از ما روشنفکران آن زمان، اشتباهاتی داشتیم که امروز باید به آنها پی ببریم. من اعتقاد دارم که انقلاب اسلامی در ابتدا دچار اشتباهات بنیادین شد. بسیاری از کسانی که در آن زمان در انقلاب شرکت کردند، نه از روی آگاهی و بررسی شرایط، بلکه از سر امید به یک تغییر اساسی وارد عرصه شدند. اگر بخواهیم از یک زاویه دیگر نگاه کنیم، باید بپذیریم که جامعه ایران در آن زمان جامعهای عقبمانده بود و شاید علت اصلی برخی از اشتباهات، همین عقبماندگی بود. اما در شرایط امروز، به نظر میرسد که باید انتقاد جدیتری از وضعیت موجود داشته باشیم و از تجربیات گذشته درس بگیریم.”
زهرا نژادبهرام: دولت میتواند با ارتباط مؤثر با نهادهای مدنی و مردم، به ایجاد وفاق کمک کند
زهرا نژادبهرام عضو پیشین شورای شهر تهران در سخنانی بیان کرد: از زمانی که در کنار دوستان حضور داشتم، از زوایای مختلف به مسأله نگاه کردم و احساس کردم که باید با حضور در این فضا، به مسأله رفاه و همگرایی بپردازم. هدف من این است که بتوانیم همگرایی را بین رسانهها و ایده وفاق ایجاد کنیم؛ یا شاید رسانه به نوعی اجتنابناپذیر باشد و این ترکیب را خود به وجود آورد. من خودم دانشجوی علوم سیاسی و ارتباطات هستم، و به همین دلیل فکر میکنم میتوانم از ظرفیتهای این رشتهها بهرهبرداری کنم.
وی ادامه داد: در شرایط ایدهآل، وقتی درباره مسائل کشور صحبت میکنیم، میتوانیم نگاههایی مثبت و راهحلهای بهتری پیدا کنیم، اما زمانی که در وضعیت اضطرار هستیم، باید به دنبال راهکارهایی باشیم که ما را از بنبستهای موجود رها کند. متأسفانه، بسیاری از اتفاقات در کشور نتوانستهاند ما را از این بنبستها خارج کنند و تنها فشارها را بیشتر کردهاند. ما هنوز نتوانستهایم یک راه روشن برای آیندهمان پیدا کنیم. به نظر من، ایده وفاق و همگرایی میتواند در این شرایط، به صورت نسبی، موثر باشد.با نگاه نسبی به ایدهها، مانند آنچه آقای دکتر حاضری مطرح کردند، میتوانیم این وفاق را به شکل عملی در جامعه پیاده کنیم. ما نیازی نداریم که یکدیگر را کاملاً بپذیریم، بلکه باید یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. این همان چیزی است که رسانه میتواند در آن نقشی اساسی ایفا کند. رسانه باید بتواند این باور را ایجاد کند که دیگران نیز وجود دارند و نظرات متفاوت دارند.
وی افزود: این نگاه نسبی به وفاق و به رسمیت شناختن دیگری، دقیقاً همان کاری است که رسانهها میتوانند انجام دهند. رسانه امروز دیگر فقط یک ابزار انتقال پیام نیست، بلکه خود یک کنشگر است که میتواند فضا را برای تعاملات اجتماعی و همگرایی باز کند. در عصر دیجیتال و با توجه به گسترش رسانههای اجتماعی، بیش از ۸۰ درصد مردم کشور ما عضو رسانههای اجتماعی هستند، حتی با وجود محدودیتهای فیلترینگ. این نشان میدهد که مردم خواهان دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن هستند.
نژادبهرام تصریح کرد: در این فضا، رسانهها میتوانند فرصتی برای ظهور ایدهها و نظرات مختلف فراهم کنند. در حقیقت، رسانه به نوعی میتواند پل ارتباطی باشد میان قدرت رسمی و قدرت غیررسمی جامعه. اگر رسانه به رسمیت شناختن دیگری را ترویج کند، میتواند نقش مهمی در گسترش وفاق اجتماعی ایفا کند.برای تحقق این وفاق، لازم است که ظرفیتهای رسانه به درستی استفاده شود. در شرایطی که جامعه به شدت نیاز به راهکارهایی برای حل مشکلات دارد، رسانهها میتوانند پل ارتباطی باشند که ایدههای مختلف را به هم متصل کنند. به همین دلیل است که آقای پزشکیان باید از ظرفیت رسانه به عنوان ابزاری برای همگرایی و وفاق اجتماعی بهره بگیرد.در نهایت، به نظر من، رسانه نه تنها باید به انعکاس اخبار بپردازد، بلکه باید نقشی فعال در شکلدهی به وفاق اجتماعی و بازنمایی دیدگاههای مختلف ایفا کند. اگر بتوانیم از رسانه برای ایجاد فضایی از پذیرش و تفاهم استفاده کنیم، میتوانیم به برونرفت از وضعیت فعلی و رسیدن به همگرایی بیشتر در جامعه کمک کنیم.
زهرا نژادبهرام در در بخش پرسش و پاسخ، پنل نخست همایش چیستی، امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز با اشاره به ظرفیتهای بالای جامعه ایران، گفت: «در کشور ما بیش از ۱۵ میلیون نفر تحصیلکرده وجود دارند و مردم ایران در منطقه خاورمیانه از جمله پیشروترین کاربران شبکههای اجتماعی هستند. ارتباط مردم ما با این شبکهها بسیار نزدیک و فعال است، بهگونهای که از نظر رتبهبندی، کشور ما در میان کشورهای توسعهیافته قرار دارد. کشوری با این همه ظرفیت، این همه دانش و این رسانههای توانمند میتواند ابزار بسیار موثری برای پیشبرد اهداف اجتماعی و سیاسی خود داشته باشد.»
وی در ادامه افزود: «اگر دولت آقای پزشکیان بتواند از این ظرفیتها استفاده کند، رسانهها میتوانند اولین بازو برای ایجاد پلهایی باشند که برای همگرایی و وفاق اجتماعی مورد نیاز است. لوازم این کار در درون جامعه موجود است؛ تمام آنچه که برای تحقق این هدف لازم است، در درون کشور و جامعه ما وجود دارد.»
نژادبهرام با اشاره به انقلاب در دنیای ارتباطات و تغییرات تکنولوژیکی اخیر گفت: «مردم ما در عرصه نوآوریهای تکنولوژیک بسیار پرشتاب هستند و در این زمینه رشد چشمگیری داشتهاند. آمارهایی که بررسی کردم نشان میدهند که میزان عضویت در شبکههای اجتماعی در مناطق مختلف کشور تنها با اختلافی کوچک بین مراکز استانها و شهرستانها قرار دارد.
او همچنین افزود: «با این ظرفیتهای ارتباطی و با حجم بالای تحصیلات در کشور، جایی برای انکار وجود ندارد که مردم اگر میخواستند مشکلاتشان حل نشود، هیچ اقدامی نمیکردند. اما اگر کسی میتواند این ظرفیتها را به کار گیرد و مشکلات را حل کند، قطعاً دولت است. چرا که دولت ابزار قدرت را در اختیار دارد و میتواند با ارتباط مؤثر با نهادهای مدنی و مردم، به پیوستن این سهگانه وفاق کمک کند.»
نژادبهرام در پایان تأکید کرد: «راهحل این وفاق، تنها از طریق اراده دولت و وارد شدن آن به این عرصه میسر خواهد بود، و در این مسیر، رسانهها نقش بسیار مهمی در به هم پیوستن این بخشها دارند.»
وی در بخش پرسش و پاسخ این نشست نیز اظهار کرد: درباره نقش رسانهها در دنیای امروز داشت، او به تغییرات اساسی در نحوه عملکرد رسانهها و تأثیر آنها بر جامعه بشری اشاره کرد. زهرا نژادبهرام با بیان اینکه رسانههای امروز، به ویژه رسانههای جریان اصلی، به شکلهای مختلفی از جمله تلویزیون، خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی در حال تغییر هستند، تأکید کرد که این رسانهها دیگر صرفاً نقش انتقالدهنده اطلاعات را ندارند.
او افزود: «رسانهها دیگر تنها به آن شکل که ما قبلاً میشناختیم، از جمله تلویزیونهای دولتی یا روزنامههای سنتی، نیستند. امروزه رسانههای جریان اصلی، مانند سیانان، به امپراتوریهای رسانهای تبدیل شدهاند که بر افکار عمومی تأثیر میگذارند. با این حال، باید گفت که این جریانها به سمت عقبنشینی رفتهاند و رسانههای جدید با کارکردهای متفاوتی در حال ظهور هستند. این رسانههای نوین در ایجاد همبستگی، پذیرش دیگران و جلب توجه مخاطبان نقش بسیار مهمی دارند.»
زهرا نژادبهرام در ادامه به اثرات رسانهها بر رفتارهای اجتماعی اشاره کرد و گفت: «رسانهها میتوانند تغییرات عمدهای در جامعه ایجاد کنند. به عنوان مثال، در ده روز اول پس از وقوع یک بحران یا رویداد بزرگ، رسانههای جریان اصلی ممکن است تبلیغات گستردهای انجام دهند که بر احساسات و واکنشهای عمومی تأثیر بگذارد. در نتیجه، تغییراتی در رفتارهای اجتماعی و حتی اعتراضات عمومی مشاهده میشود. حتی دولتها و رژیمهای اقتدارگرا به این قدرت آگاه هستند و از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند.»
احمد بخارایی: برای رسیدن به وفاق اجتماعی، نیاز به یک تفاهم واقعی و حداکثری وجود دارد
احمد بخارایی، جامعهشناس در این همایش اظهار کرد: نگاه من به مسائل اجتماعی ممکن است اندکی متفاوت باشد و شاید از زاویهای دیگر به تحلیل وضعیت اجتماعی بپردازم. در این راستا، چهار فراگرد اجتماعی را کلیدی میدانم: رقابت، کشمکش، توافق و تضاد. این مفاهیم به ظاهر متضاد هستند، اما در یک نگاه نوین و ترکیبی نباید هیچکدام بهطور مطلق حذف شوند، بلکه باید بهعنوان عناصری مکمل و در تعامل با یکدیگر در نظر گرفته شوند.
وی افزود: در تحلیل جامعهشناسی ایران، تفاوتها و تضادهایی که در سطح اجتماعی مشاهده میشود، شاید از منظر آماری معنا نداشته باشند، اما بهطور قطعی وجود دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. در این شرایط، رقابت در جامعه بهعنوان یک فرآیند بنیادی و عاملی برای کنشهای اجتماعی پویاتر عمل میکند. در بستر فرهنگی جامعه، رقابت فرصتی را برای افراد فراهم میآورد تا به خواستهها و اهداف خود دست یابند.اما در کنار رقابت، تضادها نیز باید به رسمیت شناخته شوند. در یک جامعه آگاه، افراد از وجود اصطکاک و تفاوتهای موجود با دیگری آگاه میشوند و این آگاهی به مرور گسترش پیدا میکند. تضادها در این مرحله به تناقضاتی تبدیل میشوند که دیگر امکان حل ساده آنها وجود ندارد و نمیتوان آنها را بهراحتی جمع کرد. همین جاست که مفهوم کشمکش نیز وارد عمل میشود.
بخارایی تصریح کرد: در نهایت، پس از کشمکشها و تضادها، ما به سوی توافق حرکت میکنیم. این توافق بهطور طبیعی پس از آنکه تضادها و کشمکشها به رسمیت شناخته و بهطور جدی مورد توجه قرار گیرند، ممکن میشود. این فرآیند نشاندهنده نوعی رابطه تکمیلی میان نیروهای اجتماعی است که با فهم و آگاهی از تفاوتها و تضادها به سمت تعامل و همافزایی پیش میروند.بنابراین، در جامعه ایران، آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم، نه تنها تفاوتها و تضادها بلکه تناقضاتی است که دیگر امکان جمع و رفع آنها وجود ندارد. این وضعیت نشاندهنده آن است که باید نگاه جدیدی به تعاملات اجتماعی داشته باشیم و از آنها بهعنوان منابعی برای تغییر و تحول استفاده کنیم.»
بخارایی با اشاره به این موضوع که این تحلیل نشان میدهد که چگونه درک و پذیرش تضادها و تفاوتها در جامعه میتواند به فرآیندهای اجتماعی پیچیده و همافزا منجر شود و در نهایت به شکلگیری توافقهای نوین در جامعه کمک کند، ادامه داد: در فرایندهایی که در جامعه ایجاد میشود، معمولاً شاهد درک نادرست از مسائل و اعمال قدرت از بالا به پایین هستیم. در چنین شرایطی، تلاش برای تبدیل قدرت به اقتدار از طریق مشروعیتسازی به زور، معمولاً نتیجهای معکوس میدهد. این در حالی است که برای رسیدن به وفاق اجتماعی، نیاز به یک تفاهم واقعی و حداکثری وجود دارد، نه وفاق مکانیکی و سطحی.در جوامع ما، به ویژه در ایران، تفاوتهایی در نوع وفاق وجود دارد. وفاق مکانیکی که بیشتر به صورت تحمیلی است، نمیتواند به صورت پایدار بر مشکلات اجتماعی غلبه کند. به عبارت دیگر، جامعه ما به وفاقی فراتر از توافقات سطحی نیاز دارد؛ وفاقی که به درک متقابل و حل تضادهای عمیق اجتماعی منجر شود.
وی با اشاره به این موضوع که این تضادها هم شامل تفاوتهای طبقاتی و هم تضادهای ایدئولوژیک و نگرشی هستند، گفت: در این زمینه، بسیاری از افراد در جامعه ممکن است احساس کنند که نقش و حضور آنها به درستی دیده نمیشود. این مشکل به ویژه در بحثهای مربوط به جنسیت و نقشهای اجتماعی زنان و مردان برجسته است. وفاق ملی زمانی به دست میآید که این تضادها به درستی شناسایی و مدیریت شوند.رقابت در جامعه و در سیاست، نقش مهمی در شکلدهی به وفاق اجتماعی دارد. این رقابت باید در قالبی سالم و بر اساس اصول قانونی و دموکراتیک شکل بگیرد. زمانی که وفاق ملی بر پایه چنین رقابتی ایجاد شود، میتوان به تحولات مثبت در جامعه و به ویژه در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امیدوار بود.
بخارایی در پایان خاطرنشان کرد: مهمترین نکتهای که باید در نظر گرفت این است که وفاق ملی نه تنها یک مسأله نظری یا ایدئولوژیک است، بلکه باید به صورت عملی و با درک صحیح از نیازهای واقعی جامعه به مرحله اجرا درآید. این وفاق باید مبتنی بر مشارکت فعال همه اقشار جامعه، از جمله اقلیتها و گروههای مختلف باشد و تنها در چنین شرایطی است که میتوان به ایجاد یک نظم پایدار و کارآمد امیدوار بود.
احمد بخارایی، جامعهشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی، در در بخش پرسش و پاسخ، پنل نخست همایش چیستی، امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز به بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و مفاهیم جامعهشناسی انقلاب پرداخت.
احمد بخارایی، جامعهشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی، در ادامه تحلیل خود از جامعهشناسی انقلاب و چالشهای پیش روی ایران، به سه مرحله رسیدن به تعادل اجتماعی اشاره کرد. وی در این خصوص گفت: “پس از طی سه مرحله اصلی، هدف رسیدن به تعادل اجتماعی و ملی است. در این فرآیند، تفاوتها باید بهگونهای مدیریت شوند که نه تنها نادیده گرفته نشوند، بلکه بهطور مؤثر در راه رسیدن به وفاق ملی به کار گرفته شوند.”
بخارایی در توضیح بیشتر این نکته افزود: “در شرایط کنونی، تضادهای موجود در جامعه و بهویژه در نظام جمهوری اسلامی، به عنوان یکی از اصلیترین چالشها مطرح است. اما نباید فراموش کنیم که این تضادها، اگر بهدرستی مدیریت شوند، میتوانند به فرصتی برای تقویت وفاق و همبستگی ملی تبدیل شوند. برای مثال، باید به تفاوتهای موجود احترام گذاشت و آنها را بهعنوان بخشی از روند طبیعی جامعه پذیرفت.”
وی همچنین تاکید کرد: “تضادها به خودی خود ناپسند نیستند، بلکه نحوه مدیریت و جهتدهی آنها به اهمیت بالایی برخوردار است. بخارایی در پایان اضافه کرد که در این مسیر، شناسایی و مدیریت چالشهای جدی اجتماعی از جمله اختلافات طبقاتی و فرهنگی، امری ضروری است تا از این طریق جامعه به یک وفاق واقعی دست یابد.
علیمحمد حاضری: تغییرات در ساختار نظام نباید بر اساس اشتباهات گذشته باشد
علی محمد حاضری، جامعهشناس، در این همایش اظهار داشت:«اگر بخواهیم در مورد قرارداد اجتماعی و توافقات مشترک صحبت کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که توافقهای اجتماعی تنها زمانی موثر هستند که بر اساس درک مشترک و صادقانه بین طرفین شکل بگیرند. معتقدم که در تاریخ سیاسی کشور ما، بسیاری از کسانی که در عرصه سیاست فعال بودهاند، به رغم تلاشهای فراوان نتواستهاند یک درک مشترک از شرایط به دست بیاورند. در چنین شرایطی، تغییرات در ساختار نظام به طور طبیعی ضروری به نظر میرسد، اما این تغییرات نباید بر اساس اشتباهات گذشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم ساختار فعلی را اصلاح کنیم، لازم است که از اشتباهات گذشته درس بگیریم و با پذیرش نقاط ضعف و کاستیها، مسیر جدیدی را آغاز کنیم. در این مسیر، مردم باید توانایی پذیرش اشتباهات خود را داشته باشند و از اشتباهات پیشین برای رسیدن به تفاهم و اتفاق نظر استفاده کنند. این روند نیازمند صبر و تلاش فراوان است، اما در نهایت باعث بهبود ساختار اجتماعی و سیاسی کشور خواهد شد.»
حسن امیدوار: جامعه ایران امروز دیگر نمیتواند به شرایط گذشته فکر کند
حسن امیدوار، جامعهشناس، در سخنانی در نشست اخیر گروه علمی و تخصصی فعال در زمینه علوم اجتماعی، به بررسی مفهوم وفاق اجتماعی و اهمیت آن در شرایط اجتماعی و سیاسی ایران امروز پرداخت. وی در این نشست اظهار داشت: «هدف این نشست گسترش شناخت علمی از مقوله صلح و همبستگی اجتماعی و همچنین ایجاد درک صحیح از نیاز جامعه به صلح و وفاق بود.»
امیدوار در ادامه توضیح داد: «در ابتدای نشست، به دو مفهوم مهم در ادبیات صلح پرداخته شد: صلح منفی و صلح مثبت. صلح منفی بهطور سنتی به معنای عدم وجود خشونت و درگیری در نظر گرفته میشود که در نسل اول صلحجویان مورد توجه بود. این افراد معتقد بودند که برای ایجاد جامعهای صلحآمیز، باید بر صلح درونی افراد و مسائل روانشناختی تمرکز کرد. اما پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که این دیدگاه تأثیر قابلتوجهی نداشته است.»
وی افزود: «پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که خشونت و صلح نه ویژگیهای ذاتی، بلکه برساختهای اجتماعی و اقتصادی هستند. این تغییر نگرش منجر به تعریف جدیدی از صلح به نام ‘صلح مثبت’ شد؛ صلحی که نهتنها بر عدم خشونتهای مستقیم، بلکه بر مسائلی چون خشونتهای غیرمستقیم، توافق اجتماعی و عدالت اجتماعی نیز تأکید دارد.»
امیدوار سپس به مفهوم وفاق اجتماعی و اهمیت آن در همبستگی و پیوستگی میان گروههای مختلف جامعه پرداخت و گفت: «وفاق اجتماعی که در ابتدا به همبستگی حقوقی مربوط میشود، به مجموعهای از حقوق اشاره دارد که هدف آن تقویت پیوند میان افراد جامعه است. مفاهیمی چون حق صلح، حق توسعه و حق محیط زیست سالم در جمهوری اسلامی فاقد اهمیت و توجه لازماند.»
وی همچنین به تاریخچه فراخوانها برای “وفاق ملی” در کشورهای مختلف اشاره کرد و بیان داشت: «این فراخوانها معمولاً توسط دولتها یا گروههای ذینفع مطرح میشود تا از تهدیداتی که همبستگی اجتماعی را تضعیف میکند، جلوگیری شود. در ایران نیز این سؤال مطرح است که چه چیزی میتواند جایگزین پیوندهای قدیمی مانند ارتباط با خانواده، گروههای مرجع یا روحانیت شود که به دلیل شرایط مختلف دچار تضعیف شدهاند.»
حسن امیدوار تأکید کرد: «با توجه به گسستهای طبقاتی و ناترازیهای اجتماعی که در جامعه ایران وجود دارد، مباحث و پژوهشهای این نشست میتواند به ارائه راهحلهای علمی و عملی در جهت تقویت وفاق اجتماعی و وحدت ملی کمک کند.» وی همچنین به نظریات جامعهشناسانی مانند مونتسکیو اشاره کرد که در اندیشههایشان به پیچیدگیهای روزافزون جوامع و افزایش فردیت توجه دارند و قرارداد اجتماعی را به عنوان راهحل مطرح کردهاند.
امیدوار با اشاره به نیاز به تقارن و هماهنگی در شرایط کنونی جامعه ایران بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود، گفت: علیرغم تمام مشکلات و چالشها، وضعیت شکننده کشور و بحرانهای دائمی که آن را احاطه کرده، باعث شده اقتصاد کشور آسیبپذیر و وضعیت اجتماعی بسیار آشفته گردد. انواع آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شکلهای غیرقابلکنترلی در حال ظهور هستند و این روند هر روز شدیدتر میشود.
وی تصریح کرد: در چنین شرایطی، نیاز فوری است که راهی پیدا کنیم تا به یکدیگر برگردیم و برای کشور عزیزمان گامی مثبت برداریم. اگر این روند ادامه پیدا کند، کشور ما به طور فزایندهای ضعیفتر میشود و همسایگان ما به تهدیدی جدی تبدیل خواهند شد. جامعه ایران امروز دیگر نمیتواند به شرایط گذشته فکر کند و باید به همبستگی ملی دست یابد. این همبستگی، تنها راهی است که میتواند ما را به مسیر بازگشت به یکدیگر هدایت کند و موجب تقویت و پیشرفت کشور شود.
امیدوار با بیان اینکه مشکل حاکمیت تنها به رضایت مردم محدود نمیشود؛ بلکه برای بقای خود حاکمیت نیز باید انعطافپذیریهای مهمی از خود نشان دهد، افزود: نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد تغییر جهت استراتژیک حاکمیت است. در وضعیت کنونی، ما واقعاً در موقعیت خطرناکی ایستادهایم و ادامه این وضعیت میتواند به طور جدی به موجودیت کشور آسیب بزند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: من از عزیزان درخواست میکنم که این نکات را مدنظر قرار دهند و در فرصتهای مناسب مورد بحث و بررسی قرار دهند. امیدوارم که در این شرایط حساس، همه ما بتوانیم با همکاری و همبستگی ملی، مسیر جدیدی برای کشور عزیزمان ترسیم کنیم.