اندیشه‌مندان مدرسۀ مطالعات هویت

بی‌توجهی به سوژه ایرانی؛ آستانه آینده‌ای شوم

بی‌توجهی به سوژه ایرانی؛ آستانه آینده‌ای شوم

بی‌توجهی به سوژه ایرانی؛ آستانه آینده‌ای شوم

بی‌توجهی به سوژه ایرانی؛ آستانه آینده‌ای شوم

بی‌توجهی به سوژه ایرانی؛ آستانه آینده‌ای شوم

میثم قهوه‌چیان

دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه

کتاب «صورت‌بندی نسبت ولایت اجتماعی و ولایت سیاسی؛ تأملاتی درباره جنبش زن، زندگی، آزادی»، زنگ خطری است که در پی رویدادهای پس از ماجرای مهسا توسط سیدجواد میری نسبت به آینده ایران نواخته شده است. از نظر میری، در صورت بی‌توجهی به سوژه ایرانی که در رویدادهای پسا‌مهسا به‌صورت زنانه تجلی یافته بود، آینده‌ای بسیار شوم در انتظار ایران خواهد بود.
این کتاب، نوشته سیدجواد میری، رویدادهای پس از مهسا را نه اغتشاش و نه انقلاب، بلکه تحول اجتماعی می‌داند. او بین نظام و انقلاب تمایز قائل می‌شود و معتقد است که با انقلاب ۵۷، زن سوژگی یافت، اما در مرحله نظام و با غلبه فقه سنتی، انحرافی در نظام پدید آمد و «زن، زندگی، آزادی» تحولی اجتماعی و بازظهور این سوژگی بود. او معتقد است که «زنان در پیش از انقلاب، یا حوالی و حین انقلاب، سوژگی داشتند، اما پس از آن، سوژگی آنان محدود شد و این محدودیت در ساختار نظام به‌عنوان مصونیت صورت‌بندی شد» (ص ۹۳).
میری می‌نویسد: «یکی از ایده‌آل‌های بسیار مهمی که انقلاب به جامعه ایران تزریق کرد، این بود که به مردم گفت: شما دیگر رعیت نیستید! به بیان فلسفی، شما سوژه هستید» (ص ۶۱).
میری معتقد است که با حذف نیروهای سیاسی، واسطه میان مردم و نظام از بین رفته و ارتباطی میان این دو وجود ندارد و «در نتیجه، کوچک‌ترین اعتراض می‌تواند امنیت کل کشور را به خطر بیندازد» (ص ۶۷). در واقع، به نظر او، علت برجسته شدن سلبریتی‌ها همین «حذف مرجعیت‌های رقیب» است (ص ۹۱). او می‌نویسد: «در چنین جامعه‌ای، وقتی شقاقی بین رأس قدرت و بدنه جامعه رخ دهد و تنوع و تکثر در جامعه افزایش یابد و نتوانند با مفسرهای قدرت این‌همانی کنند، آن‌گاه بازیگران، فوتبالیست‌ها، سلبریتی‌ها، ورزشکاران و … ممکن است مرجعیت‌ها را به سمت خود جذب کنند. از همه بدتر، گاهی مرجعیت معنوی، فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک جامعه به آن سوی مرزها می‌رود» (ص ۹۱).

مراد او از سوژه انسانی، «فردی خودآگاه، جامعه‌آگاه و تاریخ‌آگاه است که اراده‌ای معطوف به تغییر، دگرگونی و تحول دارد» (ص ۷۳). میری با نگاهی به سوژگی ایرانی، آینده را در صورت بی‌توجهی به چنین وضعیتی خطرناک می‌بیند و می‌نویسد: «این عاملیت جدید مقتضیاتی دارد، از جمله اینکه در آن ‘عبد’ شکل نمی‌گیرد، بلکه سوژه شکل می‌گیرد… حال اگر سیاسیون بتوانند خود را با این امر هماهنگ کنند، هم می‌توانند استمرار داشته باشند و هم به نوعی وحدت و هماهنگی برسند؛ در غیر این صورت، به یقین اتفاقات بسیار شومی هم برای کشور و هم برای نظام سیاسی رخ خواهد داد» (ص ۲۰۳).
در توضیح خطر این آینده، او در صفحات بعد و در نقد نظر سیدجواد طباطبایی می‌نویسد: «اگر جمهوری اسلامی برود، خوش‌بینانه‌ترین وضعیت برای ما ظهور یک حکومت نظامی است که شاید بتواند تمامیت ارضی را حفظ کند، ولی اگر نتواند، تمامیت ارضی دستخوش تحولات بسیاری خواهد شد. زیرا اساساً یک طرف دعوا با اسرائیل، اروپا و آمریکا است. اسرائیل از سال ۱۹۴۸، طی این ۷۵ سال، یک تز بنیادین را دنبال کرده است و آن این است که هیچ کشوری در پیرامونش نباید دست بالا را داشته باشد. در ذهن بازیگران اسرائیلی، پیرامون آن‌ها توسط جهان اسلام احاطه شده و این تمدن دارای هویت دینی است و هر آن ممکن است منافع ساکنان این جهان اسلامی با منافع اسرائیل در تضاد قرار گیرد. آن‌جا که مصر قوی شود، با ایران پهلوی هم‌پیمان می‌شود؛ آن‌جا که ایران اسلامی قوی شود، با مصر، ترکیه و عربستان هم‌پیمان می‌شود. سیاست اسرائیل برای از بین بردن آن‌ها، ایجاد ‘دولت‌های بی‌دولت’ است؛ یعنی دولت‌هایی که بخواهند برخلاف اسرائیل حرکت کنند، باید به سمت هرج‌ومرج بروند. پس از جمهوری اسلامی، شما جمهوری دموکراتیک نخواهید دید، حتی ممکن است ایران را هم نبینید. در بهترین حالت، ممکن است یک دولت نظامی و در بدترین حالت، مدلی از لیبی و سوریه را خواهید دید. آنچه طباطبایی به دنبال آن است، نوعی رمانتیزه کردن این جنبش است که خودآگاه یا ناخودآگاه، بیشتر در راستای اهداف اسرائیل، آمریکا و … است» (ص ۲۵۱-۲۵۲).
فراز بالا شاید هنوز مضمون وجدان اجتماعی بسیاری از ایرانیان را تشکیل می‌دهد؛ آنچه باعث شد در کمال ناباوری، ۶۰ درصد از مردم به شرکت در انتخابات ترغیب شوند. به هر حال، این کتاب برای ارائه منظری انتقادی نسبت به رویدادهای سال ۱۴۰۱ مهم است. کتاب این رویدادها را مهم ارزیابی می‌کند و هم‌زمان هشداری جدی نسبت به آینده ایران می‌دهد. در ادامه کتاب، نقدی مفصل بر مواضع بیژن عبدالکریمی نیز دیده می‌شود.
ارجاعات داخل پرانتز به متن کتاب مورد اشاره است.