مناجات سرنوشت

مناجات سرنوشت

مناجات سرنوشت

مناجات سرنوشت

مناجاتِ سرنوشت
قراری در شب‌های قدر
ساعت شروع ۲۳
بیستم تا بیست‌وچهارم فروردین ۱۴۰۲
لینک اسکایپ

درباره‌ی این شب‌ها (رمضان ۱۴۴۴/۱۴۰۲)
ورود به شب سرنوشت

رمضان را می‌توان بهار سلوک و حرکت انسانی دانست. حرکت انسان در این ماه از برکات آسمانی و فضای متناسب زمینی نهایت استفاده را می‌برد و همچون بهار طبیعت که نزولات آسمانی و اعمال زمینی در آن سرنوشت یک سالِ طبیعت را معین می‌کند، در رمضان نیز حرکت انسان، مسیر و هدف را درمی‌یابد و از آن توشه لازم را فرا می‌گیرد.

اما ما در این بهار سلوک باید دو کار اساسی انجام دهیم:

اول- ارزیابی خویشتن و جدا شدن از زندگی روزمره تا آنجایی که بتوانیم بازگشتی به خویشتن داشته و اگر به احیای حقیقت انسانی خود نائل نشده‌ایم، موانع، مشکلات، ضعف‌ها، مسیرها و هرچه که برای ارزیابی گذشته و برنامه‌ریزی آینده مورد نیاز است را دریابیم. چه بسا در این ارزیابی‌ها بتوانیم در اثر مراقبه‌ها، خلوت و مذاکرات روحی با یاری دوستان و رفیقان همراه، خود را چنان در آئینه بینیم که هرگز تا آن لحظه برای ما مقدور نبوده است و در اثر این دیدن و رویت کردن، درک و نگاه ارزشمندی از خویشتن پیدا کنیم که توشه‌ای اساسی و بنیادین برای حرکت تمام سال ما باشد. هر نوع توجه و درکی که برای ما از خویشتن و سیر و حرکت و مختصات آن یافت شود، ارزشمند و قیمتی است و نباید انتظاری بیش از حد داشت. این درک برای هر کسی به تناسب و اندازه خود اوست و هرگز نباید در این راه دچار مقایسه و تقلید شد. هر انسانی در هر شرایطی با اندک توجه و خلوت و تمرکز در رمضان، به این درک دست می‌یابد و امکان ندارد که فرد با تلاش و تمرکز وخلوت کم اما منظم و مستمر به این معنی دست نیابد- اگرچه بسیاری از افراد پس از دسترسی به این مهم، قدر و منزلت آن را در نمی‌یابند و دچار کمال گرائی‌ها و یأس و تردید می‌شوند. هر انسانی که در رمضان، سعی و کوششی در جهت توجه و تمرکز و خلوت نموده است، حتما به این هدف دست یافته و نباید تردید و یأس به خود راه دهد. و هرآنچه که در این رمضان بدست آورده است را باید همچون ابزار و توشه‌ای ارزشمند برای خود نگه داشته و آن را دست کم نگیرد.

دوم- اما هرچه که انسان در این رمضان و در ماه‌های رجب وشعبان بدست آورده و یا از دست داده، باید در شب‌های قدر آن را رها کند و با این رها کردن تمام جزئیات و بررسی‌ها و تمام دارائی‌های فکری و روحی خود، به سمت یک خلاء وجودی و فرو رفتن در عمق خویشتن و اتصال با عمق کائنات پیش برود. این برای هر انسانی مقدور و ممکن است و کسی نمی‌تواند بگوید برای من مقدور نیست و من نمی‌دانم و نمی‌توانم.

در این شب‌های قدر، این جزئیات مهم نیست بلکه آنچه مهم است کلیت کنده شدن از این جهان روزمره است و اگر چه این نیازمندی‌ها و سوالات و تردیدها با همه جزئیات آن نزد انسان موجود است و بخشی از دارائی‌ها و توانائی‌ها و بصیرت‌های اوست اما فرد در این محدوده زمانی که “شب سرنوشت” نام دارد، دیگر به آنها نیازی ندارد. بلکه نگاه او بجای اینکه راه و مسیر و جزئیات آن را ببیند باید به افق بی‌نهایت باشد و تمامی زیبائی‌ها و دعوت‌ها و جذبه‌های آن بنگرد.

نگاه کلان به این است که انسان با هر چه که دارد به این منطقه سرنوشت وارد شده و در مقابل تمامی کائنات قرار دارد. او هر که هست و هر عیب و هنری که دارد و هر چه که خوبی و بدی دارد، در مقابل این بسیج جهان و برخاستن آفرینش و نزول اهالی آسمان و هشیاری ارکان هستی، چه ارزشی دارد؟ اگر هزاران خوبی و خدمت و حسن دارد در مقابل این عظمت بی‌انتها، آیا بیش از «یک ارزن» چیزی دیگری هست؟ نیز اگر هزاران بدی و خلاف و ناراستی و ناصداقتی هم دارد، آیا باز هم در مقابل این عظمت بی‌انتها و رحمت و لطف آنکه این جهان را در خدمت انسان درآورده، بیش از «یک ارزن» اهمیت دارد؟

وقتی که این حقایق را به خوبی و نیکی بنگریم، دارائی‌ها و مادیت و معنویت و معارف و دانش‌ها و تمام آنچه که در اختیار ماست –از نورانی و ظلمانی- ارزش و اهمیت خود را از دست می‌دهد و دست خالی و فقیر و تنها، اما سبک و راحت وآسوده، و با دلی آرام و قلبی مطمئن به این پیشگاه وارد می‌شویم.

هنگامی که تمام کائنات و تمام هستی و میلیاردها گلکسی و ستاره و کهکشان برای این آفریده و آماده شده‌اند که ما اگر اشتباهی داریم بازگردیم و مسیر انسانیت را بپیمائیم و به مقام خلافت الهی برسیم، دیگر چه تفاوتی دارد که یک اشتباه داریم یا هزاران یا میلیون‌ها؟ و یا اینکه هزاران خوبی در کارنامه ماست؟ همه اینها نزد ما انسان‌هاست که نسبیت و ارزشی می‌یابد اما در پیشگاه کائناتی که برای ما بسیج شده‌اند «به اندازه دانه‌ای است در ظلمات دریاها»…

پس وظیفه ما در این شب‌های سرنوشت این است که خود را از این بارهای گران که بر دوش ما سنگینی می‌کند، خلاص کنیم. رها و آزاد و سبک‌بال به عمق و حقیقت هستی و ارکان آن جهان توجه کنیم. وظیفه ماست که کوله‌باری که از شدت حمل بارهای گران سنگین شده و ما را از پرواز انسانی باز می‌دارد را زمین بگذاریم: کوله‌باری ازبارهای گران؛ از خوب و بد، از حب و بغض و از معارف و اندیشه‌ها و تفکرات و هرچیز دیگری که دیگر در این «عرصه مواجهه با بی‌نهایت» به کار نمی‌آیند و اگرچه قبل از این ثمرها داشتند اما اکنون دیگر بی‌ثمر و بی‌نتیجه هستند. بهترینِ معارف و اندیشه‌ها و بهترین توانائی‌های ما اگرچه درگذشته نتایج بسیاری داشته و ما را تا این نقطه آورده، اما اکنون که ما در عرصه مواجهه بانامتناهی هستیم، بیشتر از «یک ذره ناچیز» اثر ندارد؛ اما همچون بار سنگینی در این شب سرنوشت ما را زمین گیر می‌کند و باید از آن خلاص شویم.

شب سرنوشت، شب رهائی است؛ رهائی از تمامی لایه‌های زندگی مادی ومعنوی، و رها شدن برای فرو رفتن درعمق خویشتن تا اتصال ما با تمامی کائنات برقرار شود و در دریای بی‌نهایت غرق شویم و از خویشتن توهمی و ضعیف و کم‌ اثر، برای ساعتی رهائی یابیم…

در این شب‌های سرنوشت‌ساز گرد خویش و همراه دوستان حلقه می‌زنیم تا مناجات کنیم…

برنامه این حلقه، از استماع مناجات آغاز می‌شود، سپس دقایقی سکوت برای نوشتن مناجاتِ خویشتن و بیرون ریختن تمامی دردهای زندگی، آرزوهای بربادرفته، برنامه‌‌های شکست‌خورده، زمان‌های از دست رفته و هر چه که باید و می‌بایست در برابر کائنات و رکن آن گفت و عرضه کرد؛
سپس به قرائت مناجات‌های خویشتن می‌ پردازیم؛
و سکوتی اندک؛
و آنگاه مخاطبه با قرآن؛
و دیگر باره سکوت؛
و سکوت تا انتهای آفرینش و نهایت زمان و بدایت قیامت…
لینک اسکایپ

اضطراب، راهی به رهایی
فراموشی علیه فراموشی
امکان زیستن متعادل از طریق بخشش وجودی
بخشش‌خواهی، پاسخی به میل آزادی