میثم قهوهچیان*
باریش اونلو در خلال مقدمه کتاب “توافقنامه ترک بودن؛ تکوین، کارکرد، بحران” از نقاط کور سوسیالیسم در ترکیه سخن به میان آورده است. او در این کتاب به نقد توافقنامه نوشته و نانوشته ترک بودن در قوانین و رفتارهای دولتی و اجتماعی در بایکوت مساله کرد و ارمنی، در ترکیه پرداخته است.
از نظر او سوسیالیسم در ترکیه، غالبا از دیدن مسائل مربوط به کردها و ارمنیها مسیحیان بیاعتنا رد شده است. او با تعبیر پروراندن نقاط کور در شخصیت سوسیالیستها، از این واقعیت مورد نظر خود یاد میکند. اونلو معتقد است یکی از راههای این بیاعتنائی نسبت به مسئله هویتهای تحت ستم، مکانیزمهای فرار شرافتمندانه است. یک مثال او برای چنین فراری این است که سوسیالیستهای ترکیه، کردها را ابزار امپریالیسم دانستهاند و یا آن را نمونهای از سیاست بر مبنای هویت به جای طبقه یاد کردهاند.
با این تعابیر بیشتر سوسیالیستها ترکیه (البته اونلو معتقد است برخی از افرادی که این توافقنامه را نقد کردهاند، سوسیالیست بودهاند) توانستهاند هم در دایره سرکوبگر توافقنامه ترک بودن بمانند و هم خود را برابری طلب معرفی کند. این بدان خاطر است که سوسیالیسم نمیتواند هم سوسیالیسم باشد و هم نسبت به نابرابری بیتفاوت اما سوسیالیستهای ترک در کنار اسلامیستها، کمالیستها و جهانوطنیها، غالبا برای حفظ منافع ترکبودن، از مکانیسمهای فرافکنی شرافتمندانه بهره جستهاند.
او معتقد است که میتوان با شناخت این نقاط کور آنها را رفع کرد. مراد اونلو از نقاط کور که خود آگاهانه در بستری از منفعت ایجاد شده و سلطه ترکها را بازتولید میکند، آن است که اندیشمند مسئله را با قرار گرفتن در این نقاط نمیبیند. مسئله در جایی قرار داده میشود که دیده نشود.
اما، ماچه نقاط کوری داریم؟ برای پیدا کردن نقاط کور، باید از خود بپرسیم که واقعیت اجتماعی را چگونه نمیبینیم؟ چه چیزهایی مسئله نیست؟ نقاط کور ما نه در میان مسائل ما که در میان نا-مسائل ماست. آنچه برای من مسئله نیست، (قومیت، جنسیت مذهب و …) از قضا در نقاط کور ماست. من ممکن است، بنا به منافعی که از یک غیر مسئله دارم، مسئله بودن آنها را نبینم و این نه بنا به مسئله نبودن آنها، بلکه بهخاطر قرارگرفتن/دادنشان در نقاط کور اندیشه اجتماعی من هستند.
*دبیر مدرسۀ «مطالعات هویّت» باشگاه اندیشه