رویدادها, رویدادها-مدرسه مطالعات اجرا, مدرسه مطالعات اجرا, مدرسه‌ها

در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟

در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟

در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟

در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟

در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟

مدرسه «مطالعات اجراء» باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:
نشست اول از جلسات «تاریخ شفاهی تئاتر معاصر ایران»
«در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟»
بازخوانی تجربه اجرای «در انتظار گودو» در سال ۵۴
با حضور داود دانشور و منصور براهیمی
دوشنبه اول اسفند ۱۴۰۱

📝 گزارش مختصر

دوشنبه اول اسفند ۱۴۰۱، باشگاه اندیشه میزبان اولین نشست از پروژه «تاریخ شفاهی تئاتر معاصر ایران»، به همت مدرسه مطالعات اجرا بود. این جلسه با حضور داود دانشور و منصور براهیمی، به اجرای نمایش‌نامه مشهور ساموئل بکت «در انتظار گودو»، در سال ۱۳۵۴ در دانشکده هنرهای دراماتیک، اختصاص داشت. اجرایی دانشجویی که با توجه به بستر سیاسی و اجتماعی آن دوره زمانی، به سرعت بر سر زبان‌ها افتاد، و فراتر از محیط دانشجویی، با استقبال بی‌سابقه مردم عادی همراه شد.

داود دانشور که بازیگر نقش «استراگون» در این اجرا بود؛ به زمینه‌ی دانشجویی شکل‌گیری ایده، تمرین و اجرای این نمایش‌نامه پرداخت.

نمایش‌نامه بکت اگر چه همان زمان با ترجمه نجف دریابندری چاپ شده بود، ولی با ترجمه‌ عبدالحسین فهیم، اجرا شد. ترجمه‌ای که بصورت دست‌نویس انجام شده بود، و هیچ وقت منتشر نشد. مرحوم عبدالحسین فهیم خودش کارگردانی اجرا را به عهده گرفت و در جلسات تمرین، بازخوانی متن و تمرین با بازیگران را انجام می‌داد.

دانشور فضای ملتهب سیاسی اجتماعی سال ۵۴ که شاهد اتفاقات و تحولات سیاسی جریان‌سازی بود؛ را علت اصلی خوانش سیاسی از این اجرا دانست؛ بطوری که وصف آن دهان به دهان گشت، و هر شب بر تعداد تماشاگران افزوده ‌شد؛ تا حدی که به عنوان یک تئاتر دانشجویی، حدود هفتصد تومان (هر بلیط پانزده ریال فروخته می‌‌شد،) هم فروش داشت!

آن دوره انواع و اقسام احزاب و فرقه‌های فکری و سیاسی در میان دانشجویان عضو و هوادار داشتند؛ و فشار سیاسی و امنیتی خاصی بر جامعه و دانشگاه‌ حاکم بود. پیکان‌های سفید ساواک که دانشجویان را از مقابل دانشگاه با خود می‌بردند و تا دو سه روز هیچ خبری از آنها نمی‌شد، نقل زبان‌ها بود. این شرایط و جو حاکم بر جامعه، سبب شد تا این اجرا ناگهان به کانون توجه مطبوعات، و مجامع هنری و گروه‌های سیاسی تبدیل شود.

منصور براهیمی با اشاره به فضای سال ۵۴ که فضای عمومی جامعه و مردم، استبدادزده و مأیوس بودند، و هیچ روزنه امیدی برای برون‌رفت از آن وضعیت نمی‌دیدند؛ ویژگی‌هایی از این اجرای ویژه و بازی دو بازیگر اصلی‌اش (دانشور و بقایی) را بر شمرد که در عین اینکه بازتابی از یک یأس فراگیر بود، در عین حال کورسوی امیدی نیز در خود داشت، که با تمهید بازیگران در حرکت به سمت نوعی کمدی دلآرته، به شکل خنده‌‌های خفه و مختنق بروز می‌کرد؛ خنده‌هایی که هم‌زمان تماشاگر را نیز به خنده‌های منقطع و البته فروخورده وا می‌داشت.

دانشور با اشاره به بازیگران حاضر در اجرا که داود دانشور(استراگون)، بهروز بقایی(ولادیمیر)، احمد سپاسدار(لاکی) و حمید مظفری(پوزو) بودند؛ به سختی‌های بازی در نمایش‌نامه بکت اشاره کرد، که دست بازیگر از لحاظ متن به شدت خالی است، و باید خودش این فضای خالی را پر می‌کرد. او بیان داشت که در زمان تمرین، با دیدن اجرای یک گروه ایتالیایی در تهران، که نماینده کمدی سنتی دلآرته ایتالیایی بود؛ ایده بازی مبتنی بر نوعی کمدی کنترل شده به ذهنش خطور کرد و در بده بستان با بقایی، آن را کامل کرد.

در ادامه نشست، که سرشار از خاطراتی ناب از تاریخ هنر و تئاتر، و البته تاریخ سیاسی اجتماعی کشور بود؛ گفتگویی شنیدنی در باب آسیب‌شناسی تئاتر امروز، و خالی شدن تماشاخانه‌ها از مردم کوچه و بازار، و از دست رفتن جایگاه تئاتر در معادلات و تحولات جامعه؛ با مشارکت اساتید و پژوهش‌گران حاضر در جلسه در گرفت.

صوت نشستِ «در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟»
ویدئوی نشستِ «در سال ۱۳۵۴ در انتظار کدام گودو بودیم؟»