مدرسه «مطالعات اجراء» باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست سوم «تاریخ شفاهی تئاتر ایران»
واتسلاو؛ کالبدشکافی تاریخ سیاسی انسان
بازخوانی اجرای سال ۱۳۶۸ گروه تئاتر «آیین» از نمایشنامۀ «واتسلاو» اثر مروژک
با حضور منصور براهیمی، داوود دانشور و جمعی از هنرمندان آن اجرا
دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲
ساعت ۱۷
📝 مروژک و تئاتر معاصر لهستان: منصور براهیمی
چندسالی قبل از آنکه شکل جدید نمایش معاصر لهستان ظهور یابد، یعنی قبل از آنکه اسلاومیر مروژک، تادئوش روژهویچ وزبیگنیو هربرت کار خود را بهعنوان نمایشنامهنویس آغاز کنند، تئاترهای دانشجویی لهستان مهد لطایف سیاسی بود؛ متخصص در گروتسکی تلخ و زهرآگین، یعنی همه آن عناصری که نمایش معاصر لهستان را رقم میزند. دلقکی که میداند دلقک است، واقعا دلقک نیست؛ او فقط تظاهر میکند که دلقک است. دلقک واقعی هویت خود را به رسمیت نمیشناسد؛ او از دیگران دلقک میسازد. این همان نقشی است که دلقکهای شکسپیری بازی میکنند؛ آنها جز حقیقت هیچ نمیگویند، فقط زبانشان دلقکوار است.
📝 گزارش مشروح
عصر روز دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، باشگاه اندیشه میزبان سومین نشست از جلسات تاریخ شفاهی تئاتر ایران با عنوان «بازخوانی اجرای سال ۱۳۶۸ گروه آیین از نمایشنامه «واتسلاو» اثر اسلامیر مروژک» بود، که به همت مدرسه مطالعات اجرا برگزار میشود. این جلسه با حضور داود دانشور، منصور براهیمی، پرویز فلاحیپور، و جمعی از هنرمندان حاضر در این اجرا نظیر قیصری و رحیمی؛ به بازخوانی اجرای نمایشنامه «واتسلاو» اثر مروژک اختصاص داشت. اجرایی که شاید اولین اجرای رسمی گروه تئاتر آیین پس از تشکیل باشد، اما دانشور اعتقاد دارد نطفه تشکیل آیین در اجرای «حروفیه» در سال ۵۸ (اولین اجرای تئاتر پس از انقلاب) بسته شد، و بهتر است همان را مبدأ فعالیت این گروه در نظر گرفته شود. دانشور این نمایشنامه را قبل از انقلاب و در سال ۵۳ ترجمه کرده بود، و پس از تصمیم برای اولین اجرای گروه، تردیدی در مورد این نمایشنامه نداشت. علیرغم فاصلهی در حدود پنج سال از تشکیل گروه تا اولین اجرا؛ گروه آیین جلسات هفتگی همخوانی، تمرین و ترجمه نمایشنامههای مختلف را تعطیل نکرد؛ جلساتی که برخی در محیطهای عمومی مثل پارک و قهوهخانه برگزار میشد. اولین تمرینها برای اجرای واتسلاو، اواخر سال ۶۷ در تالار مولوی آغاز شد، و بعد از حدود پنج شش ماه تمرین سخت و مستمر –بعد از وقفهای کوتاه به دلیل رحلت امام- اولین اجرا در اواسط مهر ۱۳۶۸ در سالن اصلی تئاترشهر به روی صحنه رفت. واتسلاو در حدود سی اجرا داشت که با توجه به تعطیلات هفتگی، بیش از یک ماه روی صحنه بود. دانشور با یادآوری برقرفتنهای مداوم که آن زمان مرسوم بود، از وقفههایی که گاهی در طول اجراها پیش میآمد، یاد کرد.
منصور براهیمی با اشاره به درونمایه نمایشنامه واتسلاو، از دو دیدگاه در میان مسئولین و اولیای امور نسبت به وضعیت تئاتر یاد کرد، که یکی میخواست به دوران شکوفایی تئاتر در دهه بیست و سی بازگردد، و دیگری دیدگاهی بود که در پی تأسیس دوران تازهای از تئاتر بود. او گروه آیین را مصداق کامل دیدگاهی دانست که بدون هیچ مرزگذاری، میخواست جریان زندهای در تئاتر بوجود بیاورد، و نمیخواست تئاتر در کشور تبدیل به جریانی بیخاصیت شود. در آن سالها جریان نوخاستهای در دنیا رواج داشت که از آن به عنوان راه سوم یا جهان سوم در تئاتر یاد میشد، و برای ما فرقی نداشت که این جنس از تئاتر و اجرا در کجای جهان روی میدهد و جریان دارد؛ میخواهد در لهستان، آمریکا یا آفریقا باشد؛ ما میخواستیم این جریان زنده در ایران هم به حرکت درآید. کما اینکه در آن سالها نیجریه توانسته بود خود را با این جهان تئاتری سوم به دنیا بشناساند. اما این رویکرد در ایران درک نشد، و نقد و نظرات از فهم این جهتگیری عاجز بودند. علیرغم اینکه حمایت خوبی که در اجرای واتسلاو از گروه آیین شد؛ اما در ادامه هر چه اجراها پیش میرفت، و رویکرد ما در انتخاب متنها و شکل اجراها ظهور و بروز میکرد، گویی زنگ خطر برای عدهای به صدا در آمده باشد؛ نقدهای مخرب، و ایرادات بیپایه فزونی میگرفت، و از حمایتهای مادی و معنوی هم کم میشد. براهیمی به تلاش گروه برای کار اصولی و همراهی با مخاطب در تماشای اجراها، با تهیه و تدوین بروشورهای معرفی اثر و اجرا، و مقالات و نقدهای نمونهای که بر این اثر وجود داشت؛ اشاره کرد، و خاطراتی از پافشاری گروه برای رسیدن این بروشورها به اولین شب اجرا (برخلاف رویه رایج سایر گروهها) و تعجب مدیران از این اصرارها تعریف کرد.
پرویز فلاحیپور با ذکر خاطراتی از تمرینهای ویژهی بدن، صدا، بیان، و اندامهای تنفسی با داود دانشور؛ این تمرینها را در آن دوران بینظیر دانست، که تا سالها در گروههای تئاتر ایران خبری از چنین تمرینهایی مثل «بازی با دندههای باز» یا تمرین «سولفژ» که در آواز و موسیقی رواج داشت، نبود. او گفت تجربهی بازی در اجرایی را به یاد میآورد که سالها بعد انجام شد، و او باید مونولوگی را یکنفس و بیوقفه در طول مدتزمان ده تا پانزده دقیقه میگفت؛ و این اجرا را تماما مدیون تمرینهای اجرای واتسلاو میداند. دانشور هم این تمرینهای فشرده را اولین تجربه جدی و مواجهه خود در کارگردانی بازیگر در تئاتر دانست، که به معنای واقعی کلمه گفتگوی مستمر برای رسیدن به ژستها و اکتهای مطلوب روی میداد. دانشور با یادآوری یک نمونه از این تمرینها، با ذکر این نکته که اجرای رئالیستی هیچ تناسبی با نمایشنامههای مروژک ندارد؛ با کمک منصور براهیمی کاریکاتورهای مناسبی از نشریات خارجی پیدا کردند، و از میان آنها ژستهای مناسب برای هر نقش و شخصیت، کشف و اجرا شد.
در ادامه رحیمی به صحنهای از اجرای واتسلاو اشاره کرد که در آن باید رقص شمشیر با موسیقی صحنهای انجام میشد، و دانشور برای رسیدن به اجرای بهتر، به سراغ خانمی رفت که مربی رقص و ارمنی بود؛ اما این خانم شاید به دلیل شرایط کشور در آن دوره، نپذیرفت با گروه بازیگران ما کار کند. براهیمی هم به استفاده از کلاهگیس برای بازیگر زن، برای اولین بار در اجرای واتسلاو اشاره کرد، که نه تنها هیچ واکنش مخالفی در پی نداشت، بلکه توسط تماشاگر عادی هم پذیرفته شد. اما بعدها این امکان اجرایی، با سر و صدای گروههایی نظیر کیهان، و البته استفاده بیرویه و بیقاعده از این تمهید در سینما و تئاتر، به کل از دست رفت، و ممنوع شد.
جلسه بازخوانی اجرای «واتسلاو» با ذکر خاطراتی از همبستگی و صمیمیت خانوادهی گروه آیین، که در طول سالها فعالیت، با ازدواجها و تولد فرزندان گره خورده است؛ به پایان رسید. جلسات تاریخ شفاهی تئاتر ایران، در آیندهای نزدیک، به بازخوانی اجرای «روشناییهای تیره» خواهد پرداخت؛ برای اطلاع از زمان این جلسات کانال تلگرام باشگاه اندیشه را دنبال نمایید.