جستارها, مدرسه مطالعات فضا, مدرسه‌ها

از دیوار حائل تا حصار تئاتر شهر؛ رؤیای جای‌گزینی داریم؟

از دیوار حائل تا حصار تئاتر شهر؛ رؤیای جای‌گزینی داریم؟

از دیوار حائل تا حصار تئاتر شهر؛ رؤیای جای‌گزینی داریم؟

از دیوار حائل تا حصار تئاتر شهر؛ رؤیای جای‌گزینی داریم؟

از دیوار حائل تا حصار تئاتر شهر؛ رؤیای جای‌گزینی داریم؟

✍️ محمدفرید مصلح | دبیر مدرسه‌ی مطالعات فضا (معماری و شهر)

اخیراً دو اتفاق مورد توجهم قرار گرفت و رفتارهای کنشگرانه‌ی آن را دنبال کردم. مورد اول از تهران بود و به واکنش‌های پیرامون طرح حصارکشی تئاتر شهر معطوف بود. کنشگری‌های آن به نشست‌های تخصصی، بیانیه و کارزارهای مجازی خلاصه می‌شد که تمنای جلوگیری از اجرایی‌شدن طرح را داشت. اما دومین مورد خارج از مرزهای ایران بود و به فلسطین ارتباط داشت. برای من که معمولاً از دریچه‌ی اخبار، روایت‌های سرزمین‌های اشغالی را دنبال می‌کنم و ارتباط مستقیمی با کنشگران فلسطینی ندارم، جالب بود که بتوانم از دریچه‌ی مطالعات آزاده ثبوت -پژوهشگر پست‌داک دانشگاه منچستر- روایتی بدون واسطه از اردوگاه‌های فلسطینی و کنشگری‌های فضایی آن‌ها بشنوم.

ثبوت اولین نفری نیست که درباره‌ی معماری فلسطینی حرف می‌زند، بلکه به گواه کتاب‌های پرشمار تخصصی انگلیسی‌زبان در حوزه‌ی معماری و شهرسازی، می‌توان اذعان داشت که برخلاف فهم غالب ایرانیان، فلسطین صرفاً یک وضعیت ایدئولوژیکِ رسانه‌ای نیست، بلکه خرده‌روایتی است جداافتاده از کلان‌روایت‌های جهان که اتفاقاً باید آن را فهمید تا تصویری جامع‌تر از دنیای امروز دریافت کرد. فلسطینیان در تمام این‌سال‌ها رویِ تاریک حقوق بشر و قانون را چشیده‌اند و به خوبی می‌دانند که چگونه ارزش‌های جهانی را به چالش بکشانند، اما مهم‌تر از آن، فرا گرفته‌اند که حتی یک گام نیز جلوتر بروند و علاوه بر نفی یا نقد وضع موجود، جهانی را احضار کنند که فراتر از نظم کنونی ایستاده باشد. زیستن نسل‌اندرنسل فلسطینیان در شبه‌زندان‌ها، مسیر کنشگری‌های فضایی آنان را بالغانه کرده تا علاوه بر نفی وضعیت موجود، رؤیایی نیز برای خود داشته باشند. برای مثال فلسطینیان از دیوار حائل انزجار دارند، اما به موازات این نفرت، دنیای بدون دیوار را نیز تصور می‌کنند و به خوبی می‌دانند که در فردایِ بدون دیوار چگونه به روستای خود بازگردند، به روزمره‌هایشان برسند و حتی در آشپزخانه‌های روستایی‌شان چه غذایی بپزند.

تصویر: دیوار حائل اسرائیل.

همین تصورات و رؤیاهای از آینده است که در شعر و فرهنگ و ادب و معماری فلسطینی جریان دارد. قصه‌های فلسطینی از احساسات آکنده است، اما ابداً یک ژانر هالیوودی نیست که با هدف احساساتی‌کردن مخاطب پدید آمده باشد. احساسات نهفته در فرهنگ فلسطینی به شاهرگ زندگی اتصال دارد و همزمان در آن زندگی، ناامیدی، خشم، عشق و البته رؤیا دیده می‌شود؛ رؤیایی که هیچ نسبتی با وضعیت زمینی کنونی ندارد، اما همچون رؤیای صادقه‌ای می‌ماند که همه‌شبه فلسطینیان آن را در خواب می‌بینند تا به خاطر بیاورند که بالأخره روزی واقعیت‌های فولادین امروز واژگون خواهد شد.

فلسطینیان در اقلیم خیال و در ذهن خود جوانه‌های شکل‌گیری عالم دیگر را زنده نگه داشته‌اند و منتظر روزی خواهند ماند که بتوانند آن را بارور کنند.[1] در نشست اخیر، ثبوت دو اثر از صبا عناب[2] (2012) به نمایش گذاشت و چنین توضیح داد: «پس از ۷۶سال تبعید، فلسطینیان در لبنان به‌عنوان پناهندگان بدون تابعیت، زندگی‌ای را درونی کرده‌اند که با گذرا بودن دائمی تعریف می‌شود. آنها شیوه‌های فضایی، اجتماعی و سیاسی را دوباره ابداع کرده‌اند که در غیاب سرزمین به بازسازی می‌پردازند. اگر به اندازه‌ی کافی در ساخت‌وساز بدون زمین بپردازیم، آیا می‌تواند لحظه‌ای از طرد واقعی همه‌ی اشکال عادی‌سازی، جابجایی و بی‌زمینی را نشان دهد؟ آیا ساختمان بدون زمین می‌تواند نوعی رد ضرر باشد؟» (ثبوت، ۱۴۰۲، ص. ۲۵).

تصویر: دو طرح از صبا عناب که زمین و جاذبه را به چالش می‌کشاند.

برایم شگفت‌آور است که ذهن معمار فلسطینی حتی حاضر است که برای لحظه‌ای «جاذبه» را به‌عنوان بنیادی‌ترین قانونِ ساختن نادیده بگیرد تا بتواند نظم زمینی-سرزمینی کنونی را به چالش بکشاند، بلکه طرحی نو در اندازد.

روی سخن کوتاه می‌کنم و به تهران خودمان بازمی‌گردم. من کنشگران فضا در ایران را قدرتمند می‌بینم. آنان می‌توانند ده‌هاهزار شهروند را به دنبال خود بکشانند و از آنان بخواهد که در کارزار مجازی جلوگیری از تخریب فلان‌بافت تاریخی یا جلوگیری از حصارکشی تئاتر شهر مشارکت کنند. اما چرا در ایرانِ ما، کنش‌های مقاومت فضایی به نفی ایده‌ها مختوم می‌شود و پس از آن رؤیای جایگزینی ارائه نمی‌دهیم؟ بیاییم و همچون فلسطینیان باشیم و از خودمان بپرسیم که در فردای بدون حصارِ تئاتر شهر، چه چشم‌اندازی را برای شهر متصوریم؟ چه تصویری از شهر و شهروندان را مطلوب می‌دانیم و دوست داریم که پارک دانشجو به چگونه فضایی تبدیل شود؟ آیا همه‌چیز به‌جز نرده‌های تئاتر شهر مطلوب ماست که فقط برای آن نرده‌ها کارزار برپا می‌کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که همچون معمارِ فلسطینی، تمام واقعیت‌های امروز را در گیومه بگذاریم و طرحی تماماً نو برای این شهر در اندازیم؟ آیا وقت آن نرسیده که برای لحظاتی هم به قوه‌ی خیالمان اجازه‌ی پرواز بدهیم و فلک را سقف بشکافیم؟

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز / بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم (غزل ۳۷۴)

منابع:

–         ثبوت، آ. (۲۴ دی ۱۴۰۲). سیاست فضایی و مقاومت معمارانه در فلسطین. باشگاه اندیشه. https://t.me/fazaschool/102

[1] برای مشاهد‌ه‌ی نشست دکتر ثبوت و صوت آن می‌توانید گزارش آن را از کانال باشگاه اندیشه دنبال کنید: https://t.me/fazaschool/103

همچنین گزارش این نشست از طریق این لینک قابل دسترسی است:
https://t.me/bashgahandishe/10369

[2] Saba Innab