رویدادها, رویدادهای مدرسه مطالعات دیالوگ, مدرسه مطالعات دیالوگ, مدرسه‌ها

«اختلاف نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسیِ جان رالز» و «خویشتنداری معرفتی در مواجهه با اختلاف نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»

«اختلاف نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسیِ جان رالز» و «خویشتنداری معرفتی در مواجهه با اختلاف نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»

«اختلاف نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسیِ جان رالز» و «خویشتنداری معرفتی در مواجهه با اختلاف نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»

«اختلاف نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسیِ جان رالز» و «خویشتنداری معرفتی در مواجهه با اختلاف نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»

«اختلاف نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسیِ جان رالز» و «خویشتنداری معرفتی در مواجهه با اختلاف نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»

دربارۀ «اختلاف نظر» – نشست چهارم
اختلاف‌نظر فلسفی دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسی جان رالز
دکتر حسین هوشمند (پژوهشگر دانشگاه سیمون فریزر در کانادا)
خویشتن‌داری معرفتی در مواجهه با اختلاف‌نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل
دکتر جواد حیدری (عضو هیات علمی دانشگاه شاهد)
شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱

📝 چکیده: دکتر حسین هوشمند*

مهم‌ترین ویژگی جوامع مدرن، تنوع و تکثر سنت‌های فلسفی، اخلاقی و دینی معقول و در عین حال ناسازگار با یکدیگر است که از اختلاف‌نظر اجتناب‌ناپذیر شهروندان در باورها و ارزش‌های اخلاقی و دینی‌شان نشأت می‌گیرد. چنین اختلاف‌نظری صرفاً ناشی از علائق فردی، طبقاتی یا نتیجه خودفریبی یا دیگر علل غیرعقلانی نیست؛ بلکه ویژگی عقل است که وقتی آزادانه عمل کند در آموزه‌های فراگیر فلسفی و دینی متفاوتی پدیدار می‌شود. با توجه به این واقعیت پلورالیسم معقول آیا اساساً تأسیس، تثبت و مشروعیت یک نظام سیاسی عادلانه و دموکراتیک امکان‌پذیر است؟ اگر است چگونه؟

جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی انتشاریافته در ۱۹۹۳م.، نشان می دهد که علی‌رغم اختلاف‌نظر عمیق درباره آموزه‌های فراگیر فلسفی و دینی، شهروندان می‌توانند درباره یک ساختار سیاسی عادلانه به توافق دست یابند. بدین منظور، او دو تصور از لیبرالیسم را از یکدگیر متمایز می‌کند؛ لیبرالیسم به‌مثابه یک فلسفه زندگی، یعنی یک دیدگاه اخلاقی و متافیزیکی فراگیر که به آن لیبرالیسم جامع یا روشنگری می‌گوید و لیبرالیسم به‌مثابه فلسفه سیاست که آن را لیبرالیسم سیاسی می‌خواند. لیبرالیسم روشنگری بر اهمیت تصمیمات خودمختار شخصی در زندگی تأکید می‌کند و ارزش متون و آموزه‌های دینی را ناچیز می‌داند اما، لیبرالیسم سیاسی ادعاهایی چنین فراگیر درباره اصول اخلاقی برای تصمیم‌گیری فردی ندارد؛ بلکه معطوف است به ارائه یک تصور معقول و خودبنیاد از عدالت که حقوق و آزادی‌های اساسی فردی و سیاسی عموم شهروندان را تضمین و تأمین کند. شهروندان سکولار و دیندار که درباره اهمیت و نقش خودمختاری اخلاقی، سنت و متون دینی در زندگی اختلاف‌نظر بنیادی دارند علی‌الاصول می‌توانند چنین نظریه عدالت یا چارچوب سیاسی را به دلایل متفاوت مورد تصدیق قرار دهند. لیبرالیسم سیاسی نشان می‌دهد که لیبرالیسم یک سنت سیاسی مداراگر و آشتی‌جویانه است که می‌تواند از سوی پیروان فلسفه‌های متفاوت زندگی سکولار و دینی پذیرفته شود. یک دیدگاه سیاسی که می‌تواند کانون اجماع همپوشان بین شهروندان باشد و دلیل عمومی مشترکی را برای حمایت از یک دموکراسی کثرت‌گرا فراهم آورد‌.

*بیوگرافی: حسین هوشمند در دانشگاه‌های تهران، مک‌گیل و کنکوردیا در کانادا تحصیل کرده و رساله دکتری‌اش در رشته فلسفه اخلاق تطبیقی تحت عنوان تحلیلی بر لیبرالیسم سیاسی جان رالز و مبانی اخلاقی سیاست جهانی به رشته تحریر درآمده است. او دوره پسادکتری را در دانشگاه سیمون فریزر در کانادا که به پژوهش و تدریس اشتغال داشته به اتمام رسانده و در حال حاضر، پژوهشگر وابسته به مؤسسه علوم انسانی در همین دانشگاه است‌. سخنرانی‌ها، مقالات و یادداشت‌های متعددی در زمینه فلسفه سیاسی معاصر از او انتشار یافته است.

📝 چکیده: دکتر جواد حیدری*

به عقیده‌ی تامس نیگل، مسأله‌ی اصلی رالز این بود: «انسان‌‌هایی که منافع و ارزش‌ها آن‌ها را به تعارض بالقوه می‌کشانند چگونه می‌توانند با ضوابط اخلاقی در جهانی مشترک زندگی کنند.» در این تقریر سه عنصر اهمیت کلیدی دارد: الف) ضوابط اخلاقی؛ ب) تعارض منافع؛ ج) تعارض ارزش‌ها. می‌تواند گفت کل پروژه‌ی فکری رالز در پاسخ به این تقریر از مسأله‌ی اصلی نظریه‌ی سیاسی شرح و بسط یافته است. کتاب نظریه‌ای در باب عدالت به حل و فصل تعارض منافع می‌پردازد و کتاب لیبرالیسم سیاسی به حل و فصل تعارض ارزش‌ها. حال چه راه‌حل‌هایی برای این تعارض پیشنهاد کرده‌اند؟ کدام راه‌حل قابل‌دفاع‌تر است؟

*مترجم، مدرس فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد

گزارش مختصر

  • نیگل: اگر منافع و ارزش‌ها را به اختلاف‌نظر برساند، چطور می‌توان با توجه به ضوابط اخلاقی در دنیای مشترک زندگی کرد؟
  • مسأله نیگل این بود در مقابل کسی که قدرت دارد ظواهر زندگی خوب موردنظرش را در جامعه پیاده کند، چطور باید استدلال کرد؟
  • رالز و نیگل: دولت و نظام سیاسی در اختلاف‌نظر باید بی‌طرف و خنثی باشد.
  • چهار دیدگاه درباره اختلاف‌نظر وجود دارد: رئالیستیک، مصلحت‌اندیشانه، مبتنی بر حقیقت و خنثی بودن.
  • رالز مفهوم سازش را با اقتباس از هگل درباره اختلاف‌نظر کارساز می‌داند و آن را بسط می‌دهد.

گزارش مشروح

نشست چهارم پرونده اختلاف‌نظر با حضور دکتر جواد حیدری روز شنبه ۱۸ تیر در باشگاه اندیشه به همت مدرسه مطالعات دیالوگ برگزار شد.

در این گفتگو که «خویشتن‌داری معرفتی در مواجهه با اختلاف‌نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل» نام داشت، دکتر حیدری مطالب خود را در این زمینه مطرح کرد.

او مسأله را از دیدگاه نیگل با دو سؤال تقریر کرد؛ اولا که اگر منافع و ارزش‌ها انسان را به تعارض برساند چگونه می‌توانند در زندگی واقعی به صلح برسند؟ به هر حال می‌دانیم که منافع و ارزش‌ها بین انسان‌ها اختلاف ایجاد کرده و تعارضات به جنگ‌های خونین بسیار وحشتناکی ختم شده است. دوم اینکه وقتی اختلاف‌نظر ایجاد شد چگونه می‌توان با چه ضوابطی اختلافات را حل‌وفصل کرد؟

حیدری گفت به باور نیگل دو عامل بین انسان‌ها اختلاف ایجاد می‌کند. بیش از منافع روی ارزشها اختلاف‌نظر می‌شود و به تعارض منجر می‌شود. حال چگونه می‌توان اختلاف‌نظر در ارزش‌ها را به حل‌وفصل اخلاقی رساند؟

منظور از ارزش‌ها از نظر نیگل هر انسانی برای خود معنا زندگی و زندگی خوبی دارد و گاهی می‌خواهد یا وسوسه می‌شود قدرت سیاسی را پشت تصوری که از زندگی خوب دارد پنهان کند. گاه این ارزش‌ها با یکدیگر متعارض‌اند. اصلا زندگی حاوی ارزش‌های متکثر و گاه متضادی هست. چهار دیدگاه وجود دارد.

حیدری سپس به تشریح دیدگاه‌ها پرداخت و گفت در اینجا یک دیدگاه رئالیستیک وجود دارد که می‌توان به ماکیاولی و هابز نسبت داد و در طول تاریخ غالب بوده است. می‌گوید زور و قدرت دارد که تصور را از زندگی خوب ایجاد کند و هر که مخالف باشد را از سر راه برمی‌دارم. این دیدگاه با اقدام علیه خود نقد شده که اگر قدرت سیاسی بزرگتری قدرت کنونی را کنار زد و تصورش را از زندگی خوب محقق کرد دیگر جای شکایت نیست. دوم در جایی که قدرت سیاسی به همان اندازه یا قوی‌تر، تصور متفاوتی از زندگی خوب با قدرت مذکور را مطرح می‌کند.

دیدگاه دوم دیدگاه واقع‌گرایانه ولی مصلحت‌اندیشانه است. مصلحت‌اندیشی ایجاب می‌کند برای اینکه بخواهد هوای طرفداران قدرت سیاسی موردنظر در آینده را داشته باشد باید هوای مخالفان را هم داشته باشد زیرا چه بسا مخالفان قدرت را به دست بگیرند و زندگی خوب موردنظر خود را در ذهن جامعه ایجاد کنند و قدرت فعلی را کنار بزنند.

دیدگاه سوم دیدگاهی است که قدرت سیاسی تصور از زندگی خوب را نه به واسطه زور و قدرت یا مصلحت‌اندیشی، که چون به حقیقت نزدیکتر است آن را ایجاد می‌کند. چون آن را حقیقت می‌داند با قدرت خود همراهش می‌کند و همه را ملزم می‌کند این تصور را داشته باشند. نقد این دیدگاه این است که حقیقت به مثابه رافع اختلاف خود سبب تشدید اختلاف شده است. مثل اختلافات شیعه و سنی که قرار بود هرکدام دیگری را به راه خود ببرد ولی موفق نشده است. پس حقیقت نمی‌تواند به تنهایی اختلافات را بکاهد‌.

دیدگاه چهارم یا خنثایی از جانب رالز مطرح شده است که دولت و نظام سیاسی در جایی که بین زندگی‌های خوب و ارزشمند تکثر و تعارض وجود دارد، دولت باید میان آن‌ها در ارزش‌ها خنثی و در منافع بی‌طرف باشد که باید یک پله بالاتر از مناقشات بایستد نه اینکه یک طرف مناقشه باشد.

مثال بی‌طرفی در منافع تعیین ارث توسط یکی از فرزندان و تقسیم و قبول ارث توسط یکی دیگر است. مثال خنثی بودن در ارزش‌ها، ارزشمندی دو نوع موسیقی اپرا و پاپ است. اپرا کم‌مخاطب ولی پرمحتواست ولی پاپ پرمخاطب و کم‌محتواست. در اینجا دولت چه باید کند؟

به نظر حیدری دو برداشت از خنثایی وجود دارد:

۱) خنثی بودن تأثیر: در جامعه‌ای که بودجه اپرا از جیب جامعه تأمین نمی‌شود و خیر است ولی چون حامی اندکی دارد به تدریج از میدان به در می‌رود. در مقابل پاپ که مخاطب و حامی زیادی دارد. خنثی بودن تأثیر یعنی وقتی در جامعه تکثر معقولی وجود دارد برای اینکه هرکدام از افراد به تصور ارزشمندشان از جامعه برسند دولت باید با دادن بودجه به اپرا از آن حمایت کند چون اگر دولت حمایت نکند اپرا از بین می‌رود. یعنی دولت به همه افراد این امکان را بدهد که تصور خود از جامعه را محقق کنند.

به نظر حیدری نقدهایی مطرح شده است؛ اولا برای دولت غیرعملی است یعنی دولت نمی‌تواند تصورات همه را برآورده کند بودجه محدود است. ثانیا غیردموکراتیک است چون به اقلیت توجه بیشتری کرده تا اکثریت. ثالثا پرهزینه است. رابعا افراد در قبال انتخابشان مسئول است و اینجا دولت نباید خود را مسئول تلقی کند.

۲) خنثی بودن توجیه: چیزی است که رالز از آن دفاع می‌کند. دولت نمی‌تواند چون اپرا شیوه اررشمندی از زندگی است به آن بودجه بدهد. در واقع ارزشمندی مهم نیست. این اهمیت دارد که دولت‌ها به یک شکل موسیقی اهمیت ندهد. اصول عدالت برای اکثریت موجود در جامعه اجرا می‌شود که توجیه تصورشان از زندگی در عرصه عمومی باشد.

اینکه یک فرقه گیاه‌خوار خود را ارزشمند می‌داند کافی نیست که دولت به آن بها بدهد. بلکه باید بتواند در عرصه عمومی خود را موجه کند و در میان «جامعه» پذیرفتنی باشد.

بحث دیگر در رابطه با چهار دیدگاه پیشین، نسبت میان توصیف و هنجار/ رئالیسم و اخلاق/ واقعیت‌گرایی و آرمان‌گرایی است. دیدگاه اول کاملا واقع‌گرا است ولی نظریه بی‌طرفی کاملاً آرمان‌گرا است. باید میان واقعیت و آرمان تناسب برقرار کرد. در این میان یک دیدگاه کمال‌گرایانه است و دو تقریر دارد. تقریر اول اخلاقی – سکولار و دومی دینی است. تقریر اول می‌گوید دولت نمی‌تواند در ارزش‌هایی که عقل سکولار به آن رسیده بی‌طرف باشد مثل اتونومی یا خودمختاری که جوزف رز می‌گوید میراث عظیم مدرنیته است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تقریر دوم خدا را مطرح می‌کند که نمی‌توان از چیزهایی که خدا ارزش می‌داند پایین آمد. البته ممکن است با هم در تعارض باشند؛ مثلا تقریر اول نفی حجاب را ارزش می‌داند و دومی حجاب را. در اینجا باید دولت توجیهی را انتخاب کند که به تک‌تک افراد عرضه کنیم آن را معقول می‌داند.

در پایان نقدهایی به موضع بی‌طرفی و خنثی بودن نزد رالز پرداخته شد و مثال‌هایی مناقشه‌برانگیز مطرح شد. بنا شد که ادامه این بحث در آینده با موضوع اختلاف‌نظر فلسفی – دینی و توافق سیاسی: نگاهی به لیبرالیسم سیاسی رالز با حضور دکتر حسین هوشمند پی گرفته خواهد شد.

صوت نشستِ «خویشتن‌داری معرفتی در مواجهه با اختلاف‌نظر سیاسی: بررسی نظرات رالز و نیگل»
ویدئو نشست
ویدئو نشست بخش دوم