مدرسه «مطالعات دین» باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نشست پنجم گفتگوهای «زنان و دین»: فقه و موقعیتهای مسئلهمند زنان در بافت مدرن
با ارائهی دکتر معصومه زارعی (پژوهشگر مطالعات دین و جنسیت)
یکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱
📝 دربارهی نشست: دکتر معصومه زارعی
مدرنیته و تحولات متأثر از آن، مسائل زنان را كه در بافت سنتی دین فهم میشد با پرسشهایی جدی از سوی کنشگران دینی مواجه ساخت و فقیهان را در موضع جدیدی برای پاسخگویی قرار داد. مسائل زنان كه در سنت فقهی شیعی پیش از دوران مدرن در قالب «احکام» زنان بیان میشد و رسالههای عملیه در ابوابی همچون نکاح و طلاق و… تنها نگاهی فردگرایانه به احكام زنان داشت، اکنون در زمانهٔ مدرن، به «مسائل» زنان تغيير ماهیت داده است. از این رو، گزارههای فقهی در باب زنان دیگر در پی حل مشكل فرد (زنان) نبود؛ بلكه در شبکهای از مفاهیم و موضوعات و بهمثابه «پدیده اجتماعی» و در قالب مناسبات جهان مدرن فهم میشد.
من در این سخن با بررسی استفتائات کنشگران دینی (مقلّدین) بهمثابه دیتای اجتماعی مغفول نشان میدهم روند پرسشهای کنشگران دینی از تعبّد بهسوی دریافت راهحل از نهاد دین تغییر یافته و پرسشها نشاندهندهی نوعی بازاندیشی، گذر از تعبّدِ محض و تلاش برای یافتن پاسخی متفاوت برای چالشهای اجتماعی است كه بهصورت روزمره با آن روبهرو میشوند.
در مقابل، رهیافت مجتهدان و مراجع دينی در دوره مدرن را میتوان در سه حوزه طبقهبندی کرد: ۱. رهیافت سنتی به مسائل که جنسيت را مؤلفهای معنادار در فهم و بررسی مسائل مرتبط با زنان نمیداند؛ ۲. رهیافت تبیینی و توجیهی؛ ۳. رهیافت مبتنی بر فهم فرهنگی و اجتماعی از آموزهها و احکام سنتی. دو گروه اخیر ضمن درنظرگرفتن مقولهٔ جنسیت و تلاش برای فهم مسائل بهوجودآمده در فضای مدرن، تا رسیدن به موضع ایجابی و فعالانه و آشکار کردن ظرفیتهای فقه در برابر مسائل نوپدید مدرن فاصله دارند.
📝 گزارش مشروح
نشست پنجم «گفتگوهایی پیرامون زنان و دین» بههمت مدرسه مطالعات دین با موضوع «فقه و موقعیتهای مسئلهمندی زنان در بافت مدرن» با حضور و ارائه دکتر معصومه زارعی روز یکشنبه 9 مرداد 1401 در باشگاه اندیشه برگزار شد.
زارعی در ابتدا گفت: مطالعه من صرفاً فقهی نیست؛ چون در این پژوهش از ادله و اصول به معنای سنتی استفاده نشده، بلکه دیدگاه بروندینی و از منظر مطالعات اجتماعی فقه تحقیق شده است. زارعی تأکید کرد هرچند عمیقاً به فضای حوزه تعلق خاطر دارد و در آن تنفس و رشد کرده و ایبسا بیش از کسانی که صرفاً از منظر بیرونی نگاه میکنند، دغدغه دارد، ولی نگاه بروندینی را برای تکمیل و مساعدت به پژوهشهای دروندینی لازم میداند.
زارعی گفت: دادههای اصلی این تحقیق همان استفتائات بهمثابه منبع اطلاعاتی مغفول بوده که ایده آن را از یکی از دانشآموختگان فرهیخته دانشگاه تهران دکتر مهدی سلیمانیه وام گرفتم. در این موضوع سه عنصر فقه، زن و موقعیتهای مسئلهمند مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است که میان این سه ضلغ مثلث، بازاندیشی اتصال ایجاد میکند. همانطور که آنتونی گیدنز جامعهشناس انگلیسی یکی از مؤلفههای اصلی مدرنیته و انسان مدرن را بازاندیشی میداند؛ به این معنا که در عصر مدرن هیچ هنجار مطلق و غیرقابلتخطی وجود ندارد، بلکه خوانشهای سنتی به وسیله انسان مدرن در حال بازاندیشی است. در حالی که شوسلر فیورنزا الهیدان کاتولیک میگوید موضوع زنان بیش از اینکه جامعهشناختی باشد، ایبسا الاهیاتی است و باید آنجا به بررسی و تبیین مسألهها و چالشها پرداخت. در این راستا مری دیلی هم بحثهایی در کتاب فراتر از خدای پدر دارد.
به باور زارعی، واقعیتها و پدیدههای زندگی اجتماعی زنان دیگر مثل گذشته ساده و تکساحتی نیست؛ بلکه چندوجهی بوده و از زوایای گوناگون نیازمند بررسی است. به تعبیر یکی از پژوهشگران واقعیتهای اجتماعی مدرن از جمله ناظر به زنان سیال بوده و با تحولات سریع همراه بوده و تغییر ماهیت میدهد. در کنار این موضوع به سخنی از شهید صدر باید اشاره کرد که «إنّ الواقعة لا تخلو من الحکم؛ به این معناست که در هر پدیدهای باید از سوی شارع انتظار داشت حکم صادر کند.
زارعی تمایزهای اساسی بین مسائل زنان در گذشته و عصر سنت با عصر مدرن را بهاجمال بررسی کرد. او گفت: وقتی سراغ رسالههای عملیه در گذشته میرویم، بیشتر فرد زن را هدف قرار داده و در ابواب پوشش، ازدواج و طلاق تعیین تکلیف کرده است، ولی وقتی سراغ استفتائات میرویم موضوعات تغییر کرده و بحث فرزندآوری که در گذشته در بحث ارث صرفا مطرح میشد، امروز مادر میانجی، رحم استیجاری و تلقیح مصنوعی مطرح شده است یا مباحث ناظر به بدن زنان مانند کاشت ناخن و خالکوبی، دیگر مواجهه با یک موضوع بسیط نیست، بلکه شبکهای از واقعیتها وجود دارد که باید آن را درک کرد و این فهم میتواند ما را به سمت احکام و نتایج متفاوتی سوق دهد.
زارعی گفت: با مطالعاتی که داشتم و بررسی کردم به نظر من فقیه در گذشته احکام را بر محور شخص مکلف متعبّد بنا مینهاد، ولی در فضای مدرن وقتی به رفتار کنشگران دینی یا همان مقلدان توجه میکنیم، گویی معنای تقلید و وجه ممیزه مقلدین تغییر میکند و بر محور کنشگر عامل دیندار متمرکز میشود؛ یعنی کسی که در جهانمعنای مدرن زیست میکند، از طرفی دیندار میخواهد باشد و هم عاملیت و کنشگری خود در زیستجهان مدرن را داشته باشد. محور پژوهش و نخ اصلی که پازلهای مختلف پژوهش را وصل میکند زنان، فقه و مسائل دینی در جهان مدرن است.
زارعی با گذر از این مقدمه صحبت را در دو سطح ارائه کرد؛ یکی ناظر به استفتائات کنشگران دینی است که مقلدان دینی از مراجع سؤال کردهاند و در منابع نرمافزاری دستیاب است. البته دسترسی به استفتائات خام و گزینشنشده میسّر نبود و لذا این نتایج استفتائاتی است که از شش مرجع تقلید (امام خمینی، رهبری، آیتالله منتظری، آیتالله صانعی، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله جناتی) جمعآوری و تحلیل شده است.
به نظر زارعی، با تحلیل محتوای استفتائات میتوان در شش دسته آنها را جاگذاری کرد:
دسته اول: استفتاء در مسیر التزام به تعبد محض است. به مقلدینی اختصاص دارد که در میدان دینداری حداکثری قرار دارند و کنشگری خود را کاملاً مطابق نهاد مرجعیت پیش برند. راضی بودن به رضای الهی و تبعیت مطلق وجه غالب این دسته است. به شکل بارز بیشتر مقلدین امام در این دسته قرار دارند. در استفتائات امام علاوه بر جنبه فقاهت بر وحه کاریزماتیک امام تأکید میشود و با اطمینان و تعلق خاطر خاصی از ایشان سؤال میکنند و قبل طرح پرسش به نوعی ارادت شخصی خود به امام را ابراز میکند؛ مانند به نام الله و به یاد روح خدا، مقام محترم امام امت، خدمت امام قدرقدرت و قویشوکت. در واقع استفتاءکننده میتوانست بدون هیچکدام از این اوصاف و عناوین و القاب سؤالش را بپرسد، ولی این ویژگی درباره استفتائات امام پررنگ است. سؤالاتی که از امام میشود در حوزه تعبد و پذیرش تام فتوای امام است. از امام درباره تلقیح مصنوعی سؤال میکند ولی آخرش میگوید اگر صلاح خدا به این است که بچهدار نشویم، اشکال ندارد. به عبارت دیگر فقط میخواهیم ببینیم این راه حلال است یا خیر، ولی اگر گفتید حرام است ما اطاعت میکنیم. یا در استفتائی آمده آخرین حد را برای ما بگویید و برای ما انجام آخرین حد حجاب آسان است. کسانی ساکن آمریکا هستند که از امام درباره مسأله شرعی سؤال میکنند ولی شعار مرگ بر آمریکا هم سر میدهند مثلا منجلاب آمریکا، لانه جاسوسی و… مطرح میشود. برای ملاحظه استفتائات بیشتر دسته اول به مقاله تازهانتشار ارائهدهنده مراجعه شود[1].
دسته دوم: استفتاء در مسیر ارائه راهحل و رفع استیصال است. زارعی توضیح داد: در این دسته، با مقلدینی مواجهیم که در موقعیتی خاص قرار گرفتهاند و برای حل مشکلشان استفتاء کردهاند. از این استفتائات نمیتوان تعبد تام و تمام مقلد و پیروی از مراجع را برداشت کرد؛ مثلا از امام و آیات منتظری و مکارم درباره بارداری استفتاء کرده اند و از مرجع تقاضا میکند که با تلقیح مصنوعی موافقت کند. یا استفتاء شده که به دلیل فقر نمیتواند فرزندش را تأمین کند و تقاضای سقط جنین دارد یا به دلیل بینی بزرگ از مرجع اجازه گرفته که جراحی بینی انجام دهد.
دسته سوم: استفتائاتی است که تلاش میکند تنازع علم و دین را کمرنگ کند یا همراهی دین با واقعیتهای اجتماعی را مطالبه میکند. مقلدین در این دسته متعلق به فضای نخبگانی هستند مثلا کارشناس مسائل پزشکیاند و در حوزههای مسئلهمند زنان مانند باروری از نهاد دین میخواهند به نوعی همکاری کند و به دستاوردهای پزشکی مشروعیت ببخشد؛ یعنی با معرفی واقعیتها و دستاوردها از مرحعیت میخواهد که دین در این زمینه اجازه فعالیت میدهد یا خیر.
دسته چهارم: تعارضات عینی و ذهنی (ارزشی و هنجاری) را در زندگی اجتماعی انسانها ایجاد کرده است؛ مثلا در زندگی اجتماعی مسائلی دارند و از طرفی ارزشهایی با آن متعارض واقع شده است؛ مثلا در نگاه سنتی مادر و فرزندآوری بسیار ارزشمد تلقی شده، ولی در سطح جامعه به این اندازه روی مسأله تأکید نمیشود یا توقع میرود همراهی بیشتری با واقعیتها صورت بگیرد. به عبارت دیگر، مقلد ارزشها را قبول دارد ولی وقتی به جامعه نگاه میکند نمیتواند به ارزشها جامه عمل بپوشاند. مثال دیگر بارداری ناخواسته حاصل از ازدواج موقت وجود دارد؛ یعنی شخص میپذیرد کار مشروعی بوده ولی جامعه این را نمیپذیرد و به دلیل تبعات وخیم اجتماعی و ترس از طرد شدن از سوی جامعه تقاضای سقط جنین دارد و در این زمینه استفتاء میکند. نمونه دیگر جنینی است که تشخیص داده میشود معلول خواهد بود؛ از سویی ارزش آن جنین با سایر انسانها تفاوتی ندارد و باید به دنیا بیاید و زندگی کند، ولی جامعه این را نمیپذیرد و مادر و فرزند معلول را سرزنش میکند. در استفتائی با شگفتی تمام میبینیم که آمده است «آیا فرزندی که فاقد هر گونه شعور انسانی خواهد بود آیا میتوان برای درمان او پس از تولد تلاشی نکرد تا زودتر بمیرد و راحت شود؟».
دسته پنجم: کنشگری زنان پس از انقلاب که میخواهند مقوله جنسیت را در احکام شرعی پررنگ کنند. در این زمینه در موارد جزئی و خرد مثل تدریس زنان در دانشگاه، رانندگی، پرستاری، معلمی و مسابقات ورزشی از مراجع بهویژه امام استفتائاتی شده است. هرچند بازاندیشی فقهی امام در ورود زنان به عرصه عمومی مؤثر بوده است، با این حال هر چه زمان میگذرد سؤال پیش میآید که چرا مسائل جدیتری مانند قضاوت زنان استفتاء نشده و بیشتر این قبیل مسائل از ناحیه خود مرجع مطرح شده است؟ شاید نشان میدهد زنان فضا را با گذشت زمان تنگتر دیدهاند و به جای اینکه بخواهند ورود به سطوح بالای مدیریتی را از مرجع مطالبه کنند، از طرق دیگری آن را پی میگیرند تا به این صورت از سیطره تفکر ولایت مردان بر زنان انتقاد کنند.
دسته ششم: استفتائاتی که به مثابه کنش متقابل مؤثر در جهان مدرن اتفاق افتاده است. در این دسته بیشتر با سؤالاتی ناظر به بدن زنان طرف هستیم مانند خالکوبی، کاشت ناخن و جراحی زیبایی. یافتههای من که در مقاله نیز منعکس شده مقلد یا کنشگر دینی ضمن آنکه میخواهد دینداری را به سبک تقلید از نهاد مرجعیت ادامه دهد، متقاضی زیست همراه با اقتضائات جهان مدرن است؛ مثلاً در پرسشی از رهبری میبینیم آیا زنان محجبه با وجود حجاب شرعی میتوانند آرایش داشته باشند؟ نمونه دیگر استفتاء از دفتر آیتالله مکارم درباره دختر دانشجو در ترکیه بود که میان تحصیل و پوشش باید یکی را انتخاب میکرد و پاسخ گرفت در زمان حضور در دانشگاه که مانع وجود دارد، لازم نیست حجاب را رعایت کند. نمونه دیگر استفتاء از امام و آیتالله منتظری است که زن کارمندی در خارج از کشور مشغول به کار است ولی همکاران وی پوشش وی را برنمیتابد و متقاضی است که حجابش را در عین عدم تبرج بردارد. البته که پاسخ به او منفی بوده است؛ اما نشان میدهد چه میزان تلاش داشته تا ضمن رعایت احکام شرعی، تعارضهای خود با جهان مدرن را رفع کند و بالاتر از آن، در این مرحله دست به تعامل فعالانه بزند.
زارعی در مقایسه میان دستههای مختلف گفت. در دسته اول تعبد محض وجود دارد، ولی هرچه به دسته ششم نزدیک میشویم این تعبد محض و تام کمرنگتر میشود. برای مثال در دسته اول قبل از آرایش یا کاشت ناخن سؤال میکند و اگر مرجع اجازه نداد، راضی به رضای خداست و دست نگه میدارد، در دسته ششم با این ادبیات مواجهیم که کاشت ناخن را درست میداند و انجام داده، حال برای وضو و نمازش سؤال دارد.
زارعی در مقام آسیبشناسی گفت: به نظر میرسد حلقه واسط یعنی دفاتر مراجع و کسانی که مسائل را به فقیه و مرجع منتقل میکنند، گویی فهم دقیقی از پدیدهها و مسائل مدرن ندارند؛ از جمله مسأله مدرن و واقعیت اجتماعی در پوشش میل به دیده شدن و در مرأی و منظر بودن است، در حالی که فهم حلقه واسط همچنان مطابق آموزههای سنتی است و هرگونه تغییر در پوشش را ذیل تبرج میبرد و با آن شاخص بررسی میکند که طبعاً کنشها نسبت به چند دهه پیش ثابت مانده است.
نکتهای که در پاسخهای مراجع به استفتائات هست مواجهه فقها با این مسائل حلیت و حرمت نظر، عدم اختلاط با مردان و عدم تماس با نامحرم هست. در بحث تلقیح مصنوعی این موضوع جدی است و نمیخواهد این مواردی که به نظرشان حرام است اتفاق بیفتد. در بحث تلقیح مصنوعی برخی فقها برای پرهیز از مقدمات حرام مانند لمس و نظر و تزریق اسپرم بیگانه به تخمک زن، راهکار طلاق را پیشنهاد کردهاند تا ازدواج موقت با مرد اهداکننده داشته باشد تا لمس و نظر حرام اتفاق نیفتد.
زارعی در پایان و در نتیجهگیری از ارائه خود گفت: به نظر میرسد فتاوای فقها و جوابهایی که به استفتائات فقهی داده نمیشود، ولی هنوز به ظرفیتهای ایجابی و کنشگری فعالانه در عصر مدرن دست پیدا نکرده و غالباً میبینیم صرفاً در موضع پاسخ منفعلانه به پدیدهها و سرعت تحولات دارد. مواجههای طردگونه با مسائل دارند و تصور میشود همان پاسخهایی که نهاد دین در گذشته داشته امروز هم کافی است. زارعی تأکید کرد همانطور که انتظار میرود فقیهان با واقعیتهای اجتماعی همدلانهتر برخورد کنند، انتظار آن هست که جامعه نیز به بافتار و ذهنیت فقیهان و شیوههای استنباط روشمند احکام توجه کند و از این طریق با ملاحظات فقیهان همدلی کند.
[1] معصومه زارعی، مهراب صادقنیا، منصوره زارعان، سیدعلیاصغر سلطانی (1400). «فقه و شکلگیری مسائل زنان در بافت مدرن؛ صورتبندی مفهومی از مسائل نوپدید زنان در استفتائات». در: اسلام و علوم اجتماعی، دوره 13، شماره 26. برای دانلود به این لینک مراجعه شود:
http://soci.rihu.ac.ir/article_1873.html
صوت نشست «فقه و موقعیّتهای مسئله مند زنان در بافت مدرن»
ویدئوی نشست «فقه و موقعیّتهای مسئله مند زنان در بافت مدرن»