رویدادها, رویدادها-مدرسه مطالعات والایش, مدرسه مطالعات والایش, مدرسه‌ها

«بحران» و مطالعات والایش

«بحران» و مطالعات والایش

«بحران» و مطالعات والایش

«بحران» و مطالعات والایش

«بحران» و مطالعات والایش

بحران‌ها یا بحران؟ معمولاً چنین خو گرفته‌ایم که چون امری سخت ازجای‌خود به‌در می‌رود یا «دود می‌شود و به هوا می‌رود» خود را در میانه‌ی بحرانی می‌یابیم و بر همین پایه اگر هم‌زمان اموری چند ازجای‌خود به‌در شوند آن‌گاه از رویارویی با بحران‌ها سخن می‌گوییم. امّا آیا به‌راستی چنین است؟ آیا ما با بحران‌هایی که گاه‌و‌بی‌گاه، هم‌زمان یا ناهم‌زمان از راه می‌رسند روبه‌رو ایم؟ یا این‌که اصولاً ما در، بر و با بحران به‌سر می‌بریم و آن‌چه را بحران‌ها می‌نامیم تنها شدّت‌گاه‌های این بحران‌ اند؟ این‌که چگونه و از کجا به این موضوع می‌نگریم تنها یک سوگردانیِ نگاه نیست بل نشان‌گرِ زیستنِ شیوه‌های زندگیِ (forms of life) متفاوت است.

جنسیّت (sexuality) خود بحران است و آن‌چه را بحران‌ها می‌نامیم همگی شدّت‌گاه‌های این بحران اند؛ بحرانی که درآن امرِ فردی و امرِ اجتماعی به‌گونه‌ای‌جدایی‌ناپذیر درهم آمیخته اند. بنیادی بی‌بنیاد که مسائل‌اش گاه از حلّ‌المسائلِ گفت‌وگو، رواداری و تساهل بسیار فراتر می‌روند و گاه خود را بسیار دورتر از صرفِ نیازها و معناهای جنسی و بخش‌بندی‌های تناسلی و جنس‌محور پدیدار می‌کنند.

بی‌شک شدّت‌گاه‌هایی که امروز و در این‌جا و اکنونِ‌مان از سر می‌گذرانیم، نوسان‌های این بحران‌ اند و مسلّما واکاوی و فهمِ جنسیّت، ازیک‌سو واکاوی و فهمِ هستی‌ِ بحران‌مدارِمان و ازسویِ‌دیگر واکاوی و فهمِ نسبتِ شدّت‌گاه‌های کنونی با آن خواهد بود بی آن‌که دعویِ واکاوی و فهمِ سیرتاپیازِ موضوع، ارائه‌ی حلّ المسائل و بنیادگذاریِ بنیادی متافیزیکی به نامِ بحرانِ جنسیّت را داشته باشد که در زمانه‌ی هیچ‌انگاری (nihilism) «واژه کشتنِ چیز است.»