رویدادها, رویدادها-مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی, مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی, مدرسه‌ها

پخش و نقد فیلم «شوکران»

پخش و نقد فیلم «شوکران»

پخش و نقد فیلم «شوکران»

پخش و نقد فیلم «شوکران»

پخش و نقد فیلم «شوکران»

مدرسه «مطالعات نقد اقتصاد سیاسی» باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:
زن در سینمای ایرانِ پس از انقلاب ۵۷
نشست چهارم: پخش و نقد فیلم «شوکران» به کارگردانی بهروز افخمی
با حضور میلاد عمرانی (دبیر مدرسۀ «مطالعات نقد اقتصاد سیاسی» باش‌گاه اندیشه)
چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲

📝 گزارش

نشست چهارم زن در سینمای ایرانِ پس از انقلاب ۵۷ با پخش و نقد فیلم شوکران به کارگردانی بهروز افخمی با تسهیل‌گری نقد توسط میلاد عمرانی دبیر مدرسه مطالعات نقد اقتصاد سیاسی چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ برگزار شد.

فیلم شوکران بازتاب تحول بخشی از نسلِ انقلابی ۵۷ است که با تغییر بنیان‌های مادی زندگی، در ساحت آگاهی و فرهنگ نیز دچار تحول شده‌اند. در واقع، اخلاقیات نظام پیشین فروپاشیده و جهان نو در حال زاده شدن است. فیلم هدفش ترسیم شخصیت‌هایی است که در این گرگ و‌ میش تاریخ می‌زیند. حضور موقتی محمود -شخصیت اول فیلم- در هتل انقلاب بازتابِ همین گذار است. محمود در جایی از فیلم می‌گوید که «مملکت دارد عوض می‌شود و من نمی‌خواهم جا بمونم». یعنی دیگر انقلابی نیست.

محمود (فریبرز عرب‌نیا) شخصیتی است که در ظاهر به قواعد عرف و شریعت پایبند است، اما با پرستار یک‌ بیمارستان (سیما ریاحی با بازی هدیه تهرانی) وارد رابطه می‌شود و با پوشش صیغه‌ی موقت آن را تطهیر می‌کند.

فیلمْ صحنه‌ی تقابل سیما و‌ ترانه (همسر محمود با بازی رزیتا غفاری) به عنوان شخصیت‌های فعال و امروزی و منفعل ‌و خانه‌دار است. ترانه همسری است که همواره نگران بوده و کاری جز تدبیر امور منزل انجام نمی‌دهد. ترانه حتی با اینکه تا حدودی به رابطه همسرش با سیما آگاه شده اما چیزی به روی او نمی‌آورد و تنها به طور تلویحی از همسرش سؤال‌هایی می‌کند.

در مقابل سیما زنی اصطلاحاً به‌روز است که همسرش پیشتر فوت کرده و پدری دارد که سنتی و متحجر است. درست است که سیما رابطه‌ی آزاد با یک مرد برقرار می‌کند، سیگار می‌کشد و موسیقی مدرن گوش می‌کند، اما بعدتر بخاطر نزدیک شدن به خواسته‌های محمود، چادر پوشیده و حتی سعی می‌کند نماز بخواند.

وقتی که تقریباً رابطه‌ی محمود و سیما برای همسر و دوستش (مهندس خاکپور) آشکار می‌شود، محمود سعی می‌کند تا رابطه را قطع کند و از داشتن رابطه با سیما اظهار پشیمانی می‌کند. سیما اما نمی‌خواهد که رابطه تمام شود و در ادامه بیان می‌کند که حامله است. حاملگی سیما معادلات را پیچیده می‌کند. سیما خواستار نگهداشتن بچه است و محمود خواستار سقط جنین. در نتیجه‌ی این کش و قوس، محمود رابطه‌اش با سیما را نزد پدر سیما برملا می‌کند.

سیما در پاسخ به کنش محمود سعی می‌کند تا با بنزین خانه‌ی وی را آتش بزند، اما از این کار منصرف شده و‌ در راه برگشت از زنجان به تهران در نتیجه‌ی یک تصادف فوت می‌کند. تصادف هم معنای خودکشی دارد و هم معنای به آخر خط رسیدن سیما و تصادف در نتیجه‌ی فشار روحی و اضطراب فراوان.

افخمی در مصاحبه‌اش گفته بود که گویا قرار بر این بوده که مانند فیلم «جذابیت مرگبار» ( اثر آدریان لین) شخصیت زن، خانه‌ی مردِ فیلم را آتش بزند، اما چون شخصیت هدیه تهرانی با این کنش تطابق نداشته، در نتیجه پایان‌بندی فیلم را عوض کرده است.

کنش ناتمام سیما در آتش زدن خانه‌ی محمود و در ادامه مرگ یا خودکشی وی، به‌نظرم دلالت بر فعال بودن شخصیت وی ندارد. گویی سیما در روند فیلم و در نتیجه‌ی اتفاقاتی که برایش رخ می‌دهد و زور مناسبات اجتماعی و مردسالارانه، ناچار به چنین نقطه‌ای می‌رسید.

سیما در صورتی نمودار شخصیتی کنش‌مند و فعال بود که هم خانه‌ی محمود را در پاسخ به عمل وی آتش می‌زد و در نهایت نیز در نتیجه‌ی تصادف کشته می‌شد یا عمدا‌ً تصادفی می‌کرد که کشته شود. به نظرم در این حالت سویه‌ی تراژیک شخصیت وی به‌خوبی نمایانده می‌شد.

شخصیت تراژیک هم فعال و کنش‌مند است و هم قربانی قانون و مناسبات اجتماعی.

اگر سیما هم خانه را آتش می‌زد و هم کشته می‌شد، آنگاه دیالکتیک بین امر جزئی و امر کلی به درستی نمایش داده می‌شد. یعنی هم شخصیت سیما در تفردش واجد سویه‌ی فعال و کنش‌مند می‌بود و هم اینکه تأثیر مناسبات و قوانین بر وی آشکار شده و تراژیک بودگی شخصیتش نشان داده می‌شد.

برخی بر این باورند که در نهایت محمود تاوان عملش را پس نداد و تنها یک عذاب وجدان در نتیجه‌ی دیدن جسد سیما برایش باقی ماند. محمود در روند فیلم فکر می‌کند که با پول می‌تواند همه چیز را بخرد. مهریه‌ی صیغه‌ی موقتش را می‌پردازد، برای همسرش گوشواره طلا می‌خرد و الخ. خانواده وی با کمترین خدشه سرجایش باقی ماند و سیما نیز فوت شد. البته در روند فیلم مشخص است که کارگردان با محمود همدلی نداشته و محمود در حقیقت شخصیت منفی فیلم است. اما این منفی بودن نظر کارگردان نسبت به وی کافی نیست و باید که تا حدودی تاوان عملش را پس می‌داد.